پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

زندگی


 

شعر زیر از سروده های شاعر گرانقدر جناب آقای حجت الاسلام علیرضا سعیدی (طالشی) شاعر رامسری می باشد.

شایان ذکر است نامبرده از نعمت صدای بسیار زیبایی برخوردار است.

 

    

         

نرگس آتش می پرستید ،داشت شبنم می فروخت

        با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت

 

زندگی چون پرده داری پیر ، در بازار عمر

      مرگ را همچون شراب ناب کم کم می فروخت

 

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

     شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

 

من گلی پژمرده گشتم در میان غنچه ها

      گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

 

سریال انتصاب مسئول رامسری همچنان ادامه دارد

پس از گاف جمعی از پزشکان شهرستان در بکارگیری عبارت " انتصاب  " به جای " انتخاب " برای  رییس شورای شهر،اینبار موسسه آموزش عالی کسری گوی سبقت را از آنا ن ربوده و در اقدامی تامل بر انگیز با افتخار آقای دکتر چاوش ثانی را به سمت رییس شورای شهر رامسر "انتصاب" کرده است.

برای وبسایت پوزخند جای تعجب است که آیا رییس موسسه آموزش عالی  کسرای رامسر(دکتر منصور کیایی)حداقل یکبار شرح وظایف شورا و انتخاب هیئت رییسه را مطالعه نکرده است !!! تا شخصی  را که به گزارش سایت شورای شهر با کسب 3 رای به ریاست رسیده اینچنین بدون مطالعه منتصب نکند .

جای تاسف است که حوزه هایی پرده انتصاب دکترچاوش ثانی را بر دیوارهای شهرستان نصب کردند که دارای مدارج عالی علمی هستند.

وبسایت پوزخند ضمن تاسف از این واقعه برای جلوگیری از تکرار ، لینک قوانین شورای شهر را در زیر قرار می دهد تا احیانا کسانی که از بی اطلاعی رنج می برند به خود آیند و نسبت به مقوله فوق کسب اطلاع نمایند.

قوانین شورای شهر

پوزخند به جمعی از پزشکان رامسر

پزشکان عزیز رامسر

با عرض پوزش

قضیه انتخاب بود نه انتصاب

خیر بزرگ رامسری

  حاج حسن احمد نژاد خیر بزرگ رامسری ،اکنون در بستر بیماری قرار دارد.وی متولد اول فروردین سال 1300شمسی می باشد.دارای مدرک تحصیلی 6 ابتدایی قبل از انقلاب می باشد.پدر مرحومش حاج علیرضا نیز از خیرین شهرستان بوده است و با اهدای زمین بیمارستان کتالم باعث تاسیس این بیمارستان شده است. 

                                                                                     

*حاج آقا یه کم درباره زندگیتون و انگیزه تان برای وقف ، برای مخاطبان وبلاگم توضیحاتی عنایت فرمایید.

***مبنای زندگی من از اوان آن بر پایه ی کمک به مستمندان و همشهریانم  بوده است.تا آنجا که توانستم در این راه کوشش نمودم و سعی کردم موفق باشم.الحمدلله تا اندازه ای نیز موفق بودم.ولی آنطوری که دلم می خواست نشد ،ولی رویهم رفته از زحماتی که کشیدم راضی هستم.من دنبال القاب و ... نیستم.

*می تونید موقوفاتتون رو نام ببیرید؟

***دقیقا خاطرم نیست و این موضوع رو می توانید از حجت الاسلام صفر قاسمی متولی وقف هایم بپرسید.

*از موقوفاتتون خصوصا از  بیمارستان کتالم که پدر مرحومتون بانی آن بودند بازدید به عمل می آورید؟

***متاسفانه من از روزی که مریض شدم دیگر نتونستم به موقوفاتم سر بزنم.

*درباره بیمارستان کتالم حرف خاصی ندارید؟

***بیمارستان کتالم باید هیئت امنایی دلسوز داشته باشد و باید همه در فکر بیمارستان باشند.مسئول بیمارستان کسی باشد که به امور بیمارستان رسیدگی کند.و اگر از بچه های محلی باشند میزان دلسوزی شان بیشتر است.

*شما موقوفات زیادی دارین.هنگامی که مردم از آنها استفاده می کنند چه احساسی دارین؟

***خیلی لذت می برم( همراه با گریه).

*به عنوان یک خیر چه انتظاری از مسئولین شهرستان دارید؟

***پیشرفت و سعادت همشهریانم.منظورم پیشرفت رامسر.

*انتظارتون از کسانی که بضاعت مالی دارند و می تونن مانند شما خیر باشند.

***برای توسعه و عمران شهرستان کمک کنند.فکر نمی کنم توقع زیادی باشد.

(قابل ذکر است که حاج آقا با کسالتی که داشتن خوشبختانه دعوت ما را پذیرفتند).

برای تکمیل مصاحبه ام خدمت حجت الاسلام صفر قاسمی مدیر موسسه نسیم رایانه رامسر و متولی موقوفات حاج حسن احمدنژاد رامسر رفتم.

*لطفا میزان وقوفات حاج آقا را می شه نام ببرید؟

***1- وقف 900 متر زمین برای ساختمان کتابخانه عمومی رامسر.

2- اهدای حدود 600 متر زمین جنب کتابخانه ی عمومی برای برای آموزش و پرورش.

3- اهدای 10000 متر زمین واقع در مارکوه بن کتالم جهت انجام امور خیریه اعم از ایتام ،بیماران خاص،و ازدواج جوانان.

4- زمین دبستان احمدنژاد پیازکش کتالم و دهها کمک دیگر.

 (تولیت کتابخانه ی عمومی و زمین مارکوه بنا بر وقف نامه حجت الاسلام قاسمی می باشد).

*لطفا خاطره ای از ایشان برای مخاطبان وبلاگم نقل کنید .

***در زمان درخواست زمین برای تاسیس کتابخانه ی عمومی شهرستان از ایشان،وی بهترین نقطه ی شهر را برای این کار اختصاص دادند. ساخت کتابخانه مدتی طول شد،در این حین وی مریض شدند.در این زمان هر مسئولی که برای عیادتش می رفتند، درخواست آماده شدن سریع تر کتابخانه می نمود.شاید اداره ارشاد نیز برای تاسیس کتابخانه به اندازه حاج حسن احمدنژاد آنقدر دغدغه نداشت.شب قبل از افتتاح کتابخانه رفتم پیش حاجی و از آنجاییکه مریض بودند بهش گفتم آیا نظری ،خواسته ای برای روز افتتاح دارین؟وی گفت خیر.از وی درخواست جمله ای کردم تا در روز افتتاح کتابخانه از وی نقل قول شود.حاج حسن احمدنژاد گفت ،با افتتاح کتابخانه من احساس می کنم تازه متولد شدم و دیگر نخواهم مرد.

آیا زمان آن نرسیده است که فکری اساسی کنیم؟

خوشبختانه در شهری زندگی می کنیم که مملو از نعمتهای خدادادی نظیر جنگل های سرسبز، دریای مواج، کوههای سر به فلک کشیده و انواع اقسام گیاهان و جانوران نادری است که نیاز به توضیح مکررات نگارنده نیست و هر شخصی که حداقل یکبار از این قطعه بهشت زمینی خدا دیدن کرده باشد بر مطالب فوق الذکر مهر صحه می گذارد.

در عوض چه بد مردمانی هستیم که شکر نعمتهای خداوندی که ، این همه زیبایی را خلق کرده به جای نیاوریم. قطعاً با شرایط اقتصادی و وضع معیشت جامعه ما چه بسا مردمانی هستند که آرزوی دیدن و استفاده از این فضای بکر و مناطق سرسبز را دارند ولی شرایط برایشان مهیا نیست. با این وجود وبا توجه به تلاشهای مستمر و دلسوزانه اهالی قلم شهرستان ،گهگاهی نواقص و کاستی ها و مشکلات عدیده شهر را لیست می کنند ولی متاسفانه با مسئولیتی مواجه هستیم که گویا این دغدغه ها برایشان ارزش یک پول سیاه را نیز ندارد.

روزی با شرایطی خاص، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در بیاناتی گفتند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. اگر این جمله را با شرایط کنونی شهرستانمان بسنجیم باید بگوئیم هرچه فریاد داریم باید  بر سر مسئولین بی مسئولیت و مدیران نالایق شهرستان بزنیم تا بدانها بفهمانیم که مشکلات شهرستان جدی است و سر در زیر برف کردن چاره کار نیست.

جالب آنکه پوزخند بارها و بارها این مشکلات را گوش زد نمود ولی متهم به عدم تشخیص مصلحت و عدم کرنش قلم، زبان تند و تیز و همراه شدن با جریان آب دست آویز منتقدانش بود. ولی با این وجود با توجه به عهدی که در آغاز این پوزخندگاه بسته شد از هر کوششی برای درج و پیگیری مشکلات شهرستان دریغ نخواهم کرد چه آنکه هر که دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید.

حال با این وجود مروری کلی به بعضی از سنگلاخ های پیش روی شهرستان که هم اکنون باعث شده تا با آبرو و حیثیت شهر بازی شود می زنیم.

مشکل اصلی و کلی که اکنون شهرستان به آن مواجه است و به قول حافظ" عجب نقلی است نتوان حل نمودش این معما را" شده است دستگیری شهرداران شهرستان است ، که با توجه به اینکه قریب 20 روز از دستگیری شان می گذرد هیچ منبع رسمی حتی شوراهای شهرستان به خود اجازه ندادند تا اطلاع رسانی دقیقی راجع به این آبروریزی انجام دهند و از مردمی که در روزهای برف و باران و با مشقت فراوان پای صندوق های رأی حاضر شدند و منتخبین خود را به صندوق انداختند عذرخواهی رسمی نمایند. متأسفانه افکار عمومی عملکردهای ناصواب و سکوت معنادار اعضای شوراهای شهر ،راجع به موضوع فوق الذکر را توهین تلقی نموده و حاضر نخواهند شد به راحتی از آن بگذرند و این موضوع در آینده به ضرر شهرمان تمام خواهد شد . وجود اختلاف و چند دستگی در خود شورای شهر نیز مصداق کاملی از عدم دلسوزی شان برای آبادانی این شهر خواهد بودزیرا  سوالی که مطرح می شود اینست که چگونه منتخبینی که برای بقاء خود دل نمی سوزانند تضمینی برای دلسوزی پیشبرد اهداف عالیه و ترقی شهری که ملقب به عروس شهرهاست را در سر داشته باشند .

مسدود کردن تنها کمربندی شهرستان در هفته های گذشته ، عدم پیشرفت  هتل معهوده ، عدم توجه و اختصاص بودجه کافی و کامل برای استفاده و سرمایه گذاری و جذب توریست، وجود ابزار قمار در مناطق پلاژهای ساحلی و استفاده آن در ملاعام، عدم معرفی و سرمایه گذاری برای کوه مخروطی شکل و تاریخی مارکوه، دزدیده شدن مکرر کابلهای مخابراتی و تلویزیونی بر روی این کوه که مردم شرق شهرستان را با مشکلاتی مواجه کرده است، تخریب جنگلها و کوهها به بهانه ساخت فرودگاه و هزاران مشکل دیگر که امروزه عروس شهرستان را به پیرزنی عجوزه تبدیل کرده است نمی تواند پیامهای خوبی برای مردم باشد. مردم بادقت و تمرکز کافی مشکلات را رصد می کنند و عدم پیگیری و حل آنها را برعهده مدیرانی می دانند که روزهای خود را با صرف چای و قهوه در دفاتر گرمشان و پایان هر ماه با فیش های حقوقی که حاصل دسترنج همین مردم است سپری می کنند.

مدیران گرامی، برادران عزیز و احیاناً خواهران ارجمند، تا دیر نشده آماده شوید تا با دلسوزی تان و همت همین مردمی که امرار و معاشتان را تأمین می کنند همتی دیگر کنید تا روزی نشود که خدای نکرده هم تر بسوزد و هم خشک. بیایید پیمان خون ببندیم تا پای جان در برابر شهرمان مسئولیت پذیر باشیم که فردا زنگ حساب است و پاسخ.     

تومار مازندران غربی پیچیده شد


به گزارش محمد حسین ملایی کندلوسی این همایش در سالن آمفی تئاتر بندر نوشهر برگزار شد که در پایان برنامه، تومار استان شدن غرب مازندران امضا و ممهور به مهر شوراها شد.

بر اساس این گزارش پس از اتمام مراسم همایش شوراها و دهیاران و ذیحسابان نوشهر،در محوطه خروجی سالن آمفی تئاتر این شهر نامه ای در قالب یک تومار برای دکتر احمدی نژاد- رئیس جمهوری ایران- نوشته شد و از او درخواست شد تا با توجه استعدادها و پتانسیل های بالای غرب مازندران و همچنین بروز برخی مشکلات برای شهروندان با تاسیس استان جدید در غرب مازندران موافقت کند.

گفتنیست این تومار به مهر شوراهای اسلامی شهرستان و شهر نوشهر ،بخش کجور و شوراهای روستاهای کجور ممهور شد.

منبع مازندنومه

مراسم شهردار کشان به روایت یک منبع موثق

- شنیدی که شهردارها رو گرفتند! مثل این که چند نفر از اعضای شورا و کارمندان شهرداری رو هم دستگیر کردند!

- فقط این ها نیستند که! در گیلان و مازندران 28 شهردار دیگر رو هم بازداشت کردند! همه ی آن ها با هم می خوردند!

- می گن میلیاردی پول ها رو بالا کشیدند!

- نه بابا، مسائل ناموسی و ... در میان بوده! تازه چیزهای دیگه ای هم هست که بعداً معلوم می شه ! اینا رو از یک منبع موثق شنیدم!!

- نه، هیچ کدام از این حرف ها نیست، اونا رو به خاطر مسائل سیاسی گرفتند! اگه موضوع مالی بود، چرا تا حالا نگرفتند! می گن با دوم خردادی ها رفت و آمد داشتند!

- نه آقا! همون موضوعات مالیه، کدام دوم خرداد! اون بیچاره ها که الان دستشون به جایی بند نیست! اونا توی این دولت، حتی نمی تونن مدیر یک مدرسه ی کوچک باشند!

- هنوز کجاشو دیدید، پای خیلی های دیگه هم وسط میاد! حالا ببینیم می تونن تا آخر خط برن یا نه! یا وقتی به برادر این یا اون برسند، ترمز می کنند! می گن اطلاعات این ها رو گرفته و حتی فرماندار شهر رو هم بی خبر گذاشتند!

- همه توی این مملکت دارن می خورن! چرا این ها نخورن! دیگه توی این سیستم نمی شه به کسی اعتماد کرد!

- توی مراسم شهید، هر دو تا رو دستبند زدند و بردند، خیلی کار بدی کردند! بیچاره ها آبرو دارند، خانواده هاشون چه تقصیری دارند!

- دست اداره ی اطلاعات درد نکنه، اگه مثل چین، چند تا از این ها رو اعدام کنند، دیگه کسی جرأت نمی کنه دست به بیت المال بزنه!

-  ...

این ها و خیلی بیشتر از این ها نمونه هایی بود از مکالمات و محاورات مردم در روزهای اخیر در شهرستان رامسر، که در غیاب اطلاع رسانی دستگاه های امنیتی و قضایی، دهان به دهان می چرخد و از یک کلاغ به صد کلاغ ! رسیده است. مسئولین اقدام کننده، خوشحال و راضی اند از این که مفسدین را دستگیر کرده و دلخوش به این که مردم هم بی امان از آنان تشکر می کنند و اعتماد مردم به سیستم تقویت خواهد شد.بعضی منتظرند که پته ی خیلی ها روی آب بیفتد، بعضی هم نگرانند که مبادا در آینده ی نزدیک به حساب آنان هم برسند، بعضی دیگر اما شاکی اند که چرا قبل از حضور در دادگاه و دفاع از خود، مورد تهمت و افتراء قرار گرفته اند ؟ خلاصه ی کلام ، همه سرگرم و مشغول هستند!!

نظر شما چیست؟ و اشکال کار از کجاست؟

" نقص قوانین؟ اجراء نشدن قانون؟ تبعیض در اجرای قانون؟ وجود راه های فرار قانونی؟ عدم برخورد جدی با فساد؟ مجازات های ضعیف؟ ساختار اداری ناکارآمد، قدیمی و ناسالم؟ نقص در سیستم انتخاب مدیران شایسته و کارآمد؟ قدرت بی حد و حصر مسئولان؟ رذیلت های فردی و اخلاقی؟ سست ایمانی و بی توجهی به اعتقادات دینی؟ حرص و طمع و سیری ناپذیری؟ وسوسه های شیطانی؟ شخصیت های نامستحکم و ضعیف؟ احساس عدم امنیت نسبت به آینده؟ فقدان پرسشگری؟ عدم الزام به پاسخگویی؟ افکار عمومی بی خیال و بی وجدان؟ دولتی بودن همه ی امور؟ فقدان بخش خصوصی مستقل و قوی؟ عدم شفافیت در ارائه ی اطلاعات آزاد به همگان و حبس آن در دست دولت و وابستگانش؟ اقتصاد رانتی؟ بلای نفتی؟ ضعف مطبوعات و محدود یت آزادی بیان؟ دستگاه قضایی وابسته به حکومت؟ کمبود یا ضعف نظارتی سازمان های مردمی و نهادهای مدنی در اثر فشار اصحاب فدرت؟ فقدان پارلمان و شوراهای قوی و مستقل و آزاد؟ ضعف دستگاه های نظارتی از جمله دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور و ...؟ و یا معجونی از همه ی این ها ؟!!

آنانی که مسئول هر کدام از این اشکالات هستند ، چه وقت دست به کار خواهند شد؟

آیا دستگیرشدگان بر اساس قانون دسترسی سریع به وکیل دارند؟ آیا قانون مجازات اسلامی با همه ی نواقص احتمالی اش، به طور کامل! در مورد آنان رعایت می شود؟ آیا می توان انتظار قضاوتی عادلانه و متناسب با جرایم احتمالی متهمان داشت؟ چرا اطلاع رسانی درستی صورت نمی گیرد؟ چرا این همه شایعه؟ چرا و چرا و ..؟؟؟

به قول "میشل فوکو" در نامه اش به مهندس بازرگان: "محاکماتی که دولت ها انجام می دهند (بخصوص محاکمات سیاسی)، همواره محک سنجش حکومت ها هستند، نه به این دلیل که متهمان هیچ گاه جنایتکار نیستند، بلکه از آن رو که قدرت رسمی با محاکمه ی دشمنانش، خود را در معرض داوری قرار می دهد و خویشتن را در آن بی نقاب به نمایش می گذارد ... مجازاتی که حساب پس ندهد، هر چند توجیه شود، همواره همان بیداد خواهد بود ..."

توصیه می کنم همه آرام بگیرید،انصافتان را از دست ندهید، و در نهایت امیدوار باشید، زیرا " امید، دارویی است که شفا نمی دهد، اما هر دردی را قابل تحمل می سازد، حتی درد مرگ را ... "

و اما نکته ی پایانی، این متهمان که از مادرشان مجرم و مفسد به دنیا نیامده اند، با این همه اشکالات فردی و ساختاری که انسان سالم را فاسد می سازد، چرا به آن ها به چشم یک "قربانی" نگاه نمی کنید؟ ... البته منظورم شهردار سابق رامسر نیست !!!

 

به قلم دکتر علی وحیدی از وبلاگ پله پله

 

 

جای یک روزنامه محلی به زبان گیلکی رامسری واقعا خالی است

در عصری که از آن با عنوان فن آوری اطلاعات یاد می کنند برای تحلیل مسایل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمی توان به ابزارها و وسایل ارتباط جمعی بی توجه یا کم توجه بود. وجود مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی که امروزه اشکال سنتی آن به شدت دچار تغییر و تحول شده، از جمله ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر جوامع انسانی است و این مهم به گونه‌ای با زندگی روزمره شهروندان پیونده خورده که فقدان آنها مانند نقصی بزرگی در روند همزیستی اجتماعی انسان‌ها تلقی می‌شود. نقشی که رسانه به طور عام در توسعه زیرساخت‌های اجتماعی در جوامع گوناگون انسانی ایفا می‌نماید، انکارناپذیر بوده و شاید به جرأت بتوان گفت که هرگونه توسعه بدون در نظر داشتن سهم رسانه ابتر خواهد ماند.

نشریات محلی نیز یکی از گروههای مهم مطبوعاتی محسوب می شوند. به اعتقاد بسیاری از محققان ، آینده متعلق به رسانه ها و نشریات بومی است و قدرت اثر بخشی آنان بسیار بیشتر از سایر گروه رسانه های همجنس خود می باشد. دانش آموختگان علوم ارتباطات معتقدند نشریات محلی به دلیل کارکردهای ویژه خود در حوزه مسایل بومی عمده ترین نقش را در شکل گیری رفتارهای اجتماعی در پایه ای ترین سطح خود دارا هستند و در نحوه قضاوت و عکس العمل مردم در سطوح ملی و بین المللی نیز از این رهگذار به شکل غیرمستقیم نقش آفرینی می کنند.. رکن‌ اساسی‌ نشریات‌ محلی‌ را محتوای‌ آن‌ تشکیل‌ می‌دهد، هر چند که‌ قطع‌ و اندازه‌، رنگ‌آمیزی‌، عکس‌ و صفحه‌آرایی‌ هر یک‌ نقش‌های‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در جذب‌ مخاطب‌ می‌تواند، داشته‌ باشد. در نشریه‌ محله‌ باید به‌ این‌ سه‌ اصل‌ توجه‌ کرد، 1. اطلاعات‌ محلی‌ 2. خبرهای‌ محلی‌ 3. راهنمایی‌.

انتشار نشریات‌ محله‌ در ظاهر کار آسانی‌ جلوه‌ می‌کند، اما به‌ واقع‌ کار دشوار و درعین‌ حال‌ اگر به‌ صورت‌ حرفه‌ای‌ و تخصصی‌ انتشار یابد در آموزش‌ شهروندان‌، بالابردن‌ فرهنگ‌ زیستی‌ و بهسازی‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ تأثیر شگرفی‌ خواهد داشت‌. یکی از مهـــم ترین نیازهای روزنامه نگاران مطبوعات محلی، داشتن دانش کافی درباره گزارشاتی است که ارائه می کنند.

با توجه به آثار به جای مانده و وجود مستندات تاریخی منطقه ی رامسر نیز به نوبه ی یکی از کانونهای علم آموزی در گذشته بوده است. اساتید ،نویسندگان و شعرای بسیاری در این منطقه وجود داشته اند. تعدادی از این افراد آثار گرانبهایی نیز از خود به جای  گذاشته اند. روزنامه نگاری و شب نامه نویسی نیز مثل سایر امور در رامسر متداول بده است.

 با این وجود و با توجه به افزایش قشر تحصیلکرده و وجود ذهن های فعال کنکاشگرو چشمهایی که به دنبال حقیقت موضوع هستند،کمبود مطبوعات محلی در سطح شهرستان به چشم می خورد.با توجه به لهجه مردم شهرستان رامسر و شهرستانهای همسایه و فرهنگ و تمدن در سطح این منطقه عدم وجود نشریات و جراید محلی که  در زبان و رسوم این منطقه ریشه دوانیده باشد بسیار به چشم می خورد(نشریاتی که آداب و رسوم ،فرهنگ ،زبانزدها و... را به نمایش بگذارد.).امید است مسئولین ذیربط خصوصا با پیگیریهای افراد بومی ،مسئولین اداره ارشاد و با حمایت فرمانداری در این سطح نیز بتوانیم فعالتی در خور شهرستان داشته باشیم.

 

 

چرا فرار از واقعیت؟

متاسفانه خبر دستگیری شهرداران شهرستان رامسر را در حالی شنیدیم که خوشبختانه شهرستان به عنوان یکی از مهمان پذیرترین شهرهای استان مازندارن بوده است ومقام اول تسهیلات سفرهای نوروز 90 را نیز از آن خود نموده است  و هنوز مزه این شیرینی بر کام همشهریان باقی مانده است.

با این وجود این خبر از جهات مختلف قابل پیگیری و بررسی است.از طرفی مردم شهرستان پس از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدند که چشمان تیز بینی وجود دارند که اعمال مسئولین شهری خصوصا مسئولینی  که با مردم ارتباط مستقیم دارند  ،را مورد بررسی و کنکاش قرار می دهند و این تلنگر باعث خواهد شد که بعضی از مسئولین که بر توسن لجام گسیخته ی عدم پاسخ گویی بر می آیند عنان را سفت نموده و با دقت بیشتری به کارها بپردازند.امیدواریم این گونه اعمال نه تنها صرفا درجهت بررسی های مالی بلکه به کوچکترین اعمال مسئولین که باید خود را صرفا خادمان مردم  بدانند نیز سرایت نماید  و کنترل شود.و اما از طرف دیگر این خبر آه جانسوزی از وجود تمام رامسر دوستان و میهن دوستان بر آورد که چرا باید کسانی به خود اجازه دهند به عنوان نمایندگان مردم که در  راس امور اجرایی هستند چنین اعمال قبیحی انجام دهند.با این وجود نمی توان از عدم پاسخ گویی شوراهای شهرستان و فرمانداری  و دفتر امور شهری استانداری گذشت زیرا شوراهای شهر بایدنمایندگان مستقیم مردم برای بررسی و پیگیری مشکلات شهری و ارتقا و توسعه شهر می باشند همانطوری که مردم پیگیری کارها ی شهری را از نمایندگان خود(شوراها) مطالبه می کنند ،شوراها نیز باید میزان کارکرد شهری را از نماینده خود(شهردار) جویا شوند.بنابراین ترکش اول این تخلف متوجه شورا ها خواهد بود.شورای قوی و پرتلاش و یک دل و متحد وهم صدا شهردار قوی و کار آمد را نتیجه می دهد و به موازات آن شهری خوب و توسعه یافته رغم خواهد خورد .و اما اگر عضوی از شورا برای فرار از واقعیت می گوید" این اشخاص نیستند که شهر را می سازند" باید یاد آوری نمود ،همانطوری که مهندس مشایی و ... برای شهرستان رامسر مایه سربلندی و عزت است و برای توسعه شهرستان از آنها کمک گرفته می شود بالعکس مدیران مفسد نیز باعث سرافکندگی شهر خواهند بود و نباید از این حقیقت دوری جست.این می تواند تاملی باشد تا با دقت بیشتر با پاسخ گویی بهتری نسبت به امور مردم حساس باشیم.

 

واگویه

سلام      سلام حاج آقا، سال نوی شما مبارک

تو که قبلا به من سال نو رو تبریک گفتی !!!!!

 من !!!! کی ؟؟؟؟  بله تو با یادداشتی که نوشتی !!! تو خیلی اشتبا ه کردی نوشتی ، کار خبطی کردی ، برایت متاسفم ، می خوای چندین کشاورز را به جانت بیندازم  !!! ؟ تو می دانی که من حدود 50 نفر از کارکنانم را مجبور به تعدیل شدم ؟؟ شما می دانی که ما در این مجموعه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنیم ؟ مگه تو منو نمی شناختی مگه ندیدی که من  وزیر کشاورزی را به اینجا آوردم  ، شما باید قبل از  نوشتن با ید  به من زنگ می زدی و .....

من از خوانندگان  این مطلب عذر خواهی می کنم ، اما سطوری که در بالا خواندید ماحصل گفت و گوی تلفنی اینجانبه و رییس شورای شهرستان رامسر بود که بعد از  منتشر شدن نوشته ام با عنوان " به بهانه روز طبیعت" در مورخه 13/1/90 در سایتهای مجازی ، نثارم شد

و البته از ایشان بسیار ممنونم  و اما این سناریو ادامه دارد زیرا چندی قبل هم در پی نوشته ام با عنوان " رامسر عروس ناکام مانده توسط مسئولان " که در آن به انتقاد در چند معضلی که در سطح شهر دیده بودم و بخشی از آن به شهردار و اعضای شورا ی اسلامی مربوط میشد که در پی آن جناب شهردار رامسر در روز جشن مهندسین  که در تالار نگین برپا شده بود ، خطاب به اینجانبه ابراز لطف کرده و مرحمت کردند و به من فهماندند که اینجانبه دارای صفات انسانی مشخصی نیستم و نوشته ام  کاملا   بچه گانه بوده و البته ایشان نیز چون رییس شورای شهرستان برایم اظهار تاسف کردند و یک سوال جالب نیز از من پرسیدند که سوال مشترک اکثر مدیران نیز است و آن اینکه " مگه شما نماینده افکار عمومی هستید که از افکار عمومی صحبت می کنید؟!!!!! در همین جا  لازم می دانم  بگویم آنانی که نمی دانند ، بدانند بله خبرنگاران نمایندگان افکار عمومی هستند و رسالت آنان خبر رسانی و اطلاع رسانیست .و این داستان مستند به این جا نیز ختم نشد و در پی انشتار خبری مستند از نیروی انتظامی  با عنوان " پس از ربوده شدن خودروی شخصی پلیس ، دو تن از سارقان حرفه ای خودرو در شهرستان رامسر دستگیر شدند" که نشر این خبر نیز  واکنش شدید فرمانده نیروی انتظامی را درپی داشت و ایشان نیز مارا از نعمت شنیدن دادها و تهدیداتشان بی نصیب نگذاشته  و هرچه دل تنگشان خواست گفتند و در هر سه مورد اینجانبه با کمال ادب سکوت کرده و جوابی ندادم چراکه معتقدم اکنون که زبان قلم دارم ، پس با این زبان حرف میزنم . شایان ذکر می دانم که یادآور شوم تمام نوشته هایم کاملا مستند  و بدور از هرگونه سیاه نمایی بوده و تمامی اخلاق ادبی را در نوشته هایم رعایت کردم اما.... حال قضاوت را بر عهده شما خوانندگان می گذارم  آیا خبرنگاری که سعی میکند قلم به دست باشد و نه قلم به مزد اینگونه باید مورد هتک حرمت و توهین قرار بگیرد؟؟  از همه این مدیرانی برای من اظهار تاسف کردند بسیار ممنونم زیرا من نیز برای قشر مظلوم خبرنگار که هم  از وقت ، مال و اعصاب خود و ...مایه می گذارند و چیزی هم عایدشان جز توهین نمی شود  و امنیت شغلی ندارند  متاسفم و این حکایت همچنان یاقیست.

خبرنگار رامسری سهیلا محمدی

پی نوشت /پوزخند نیزبا خانم محمدی ابراز همدری می نماید.

 

تلنگری نرم به رامسر نیوز

پوزخند قصد داشت مطلب زیر را تحت عنوان یک ایمیل شخصی به رامسر نیوز ارسال نماید ولی از آنجاییکه رامسر نیوز آن را منتشر کردند تصمیم گرفته شد آن را در وبسایت قرار دهیم.

================

مدیر محترم سایت رامسر نیوز

سلام علیکم

از انجاییکه سیاست کاری "پوزخند" نقد سازنده  و در کنار آن تمجید از آنهایی است که درست کار می کنند بنا بر این لازم دانستم تا تلنگری هم به سایت خبری رامسر نیوز زده  شود/از انجاییکه من قصد داشتم این موضوع را تحت عنوان یه پست در وبلاگم قرار دهم ولی لازم دیدم اول انرا به شما رونوشت  دهم و بعدها روند کاری تان را بررسی و تحلیل نمایم.

جناب رامسر نیوز

از انجاییکه قصدتان و قصدمان توامان در جهت توسعه شهرستان هست  بنا بر این لازم می دانم متذکر شوم  انتقادها ی مرا صرفا به عنوان یک وبلاگ نویس خیر خواه در نظر بگیرید و خدای ناکرده چون پند تلخ می دهمت تورشروی مباش/ تلخی به یاد آر که خاصیت دواست

جناب رامسر نیوز

1/ اولین موضوعی که باید بدان بپردازیم انست که همان طوری که ازتیتر رامسر نیوز مشخص و مبین است /اخبار رامسر/ لذا شایسته است که بیشتر با محوریت این موضوع پیش رود زیرا گاها از رامسر نیوز سراغ داریم که اخباری نا مرتبط  درج می نماید که از معنی لغوی اخبار رامسر به دور است.

2/ و اما مطلب بعدی //جناب رامسر نیوز از انجاییکه وبلاگهای رامسر خوشبختانه پویا ترین و با محتوا ترین وبلاگ های محدوده استان مازندارن است و نگارندگان انها انسانهایی به واقع بسیار دلسوز برای شهرستان هستند لذا همگی و بدون هیچ چشم داشتی لازم دانستند که مطالبشان در وبلاگ و یا سایتها ی دیگر صرفا جهت متنبه نمودن افراد دیگر در جای جای گیتی که دلشان برای رامسر می تپد استفاده شود و به نمایش در آید.خوشبختانه سایت دریا دیم با رویکرد بسیار جالب نسبت به معرفی این وبلاگها دریغ نورزیده و نسبت به نمایش و معرفی آنها به بازدیدکنندگان سایت اقدام ورزیده است اما متاسفانه رامسر نیوز با توجه به سابقه مدیریتی و تاسیسش، نسبت به این امر اهمال ورزیده و فقط نسبت به بعضی از چهره های سیاسی که به قول معروف ان چیز که عیان است چه حاجت به بیان است اقدام نموده است و جالب اینکه از وبلاگهایی مانند پوزخند که بیشترین همکاری را داشته هیچ اقدامی جهت لینک نداشته است. با توجه به اینکه رامسر نیوز یک سایت شخصی و مدیریتش بنا بر علاقه شخصی خود می تواند هر سازو کار دلخواهی را در قالب وبلاگ به وجود آورد لذا خواهشمند است تا زمانی که این ترتیب اثر صورت نگرفته و نسبت به آن احساس مسئولیت ننموده نسبت به درج مطالب حداقل پوزخند در رامسر نیوز خوداری نماید.

3/نکته ی بعدی که باید به ان پرداخته شود اینست که با توجه به اینکه مطلعید وبلاگ نویسان شهرستان دومین جلسه خود را در دفتر شهرستان برگزار کردند و همانطوری که بهم اطلاع دادید و عذرتان نیز موجه بود (به علت اقامت در خارج در تعطیلات هر دو مدیر رامسر نیوز) در این جلسه شرکت ننمودید.اما از انجاییکه وبلاگهای رامسر خوراک سایت شما را فراهم می نماید لازم است این جلسات را به رسمیت شناخته و با شرکت در انها و تشکر از مدیران این وبلاگها حداقل به صورت زبانی پشتوانه ی گرمی برای ما باشید تا با ذوق و رقابت بیشتری نسبت به مسائل رامسر حساس بوده و متقابلا خوراکهای داغتر و مخاطب دار را خدمتتان ارسال کنیم.شایان ذکر است که یکی از شرکت کنندگان در جلسه وبلاگ نویسان مدعی شد که رامسر نیوز نیز مانند رامسر نوشت علاقه ای نسبت به شرکت در این جلسات ندارد و دوست دارد از بیرون فقط مسائل را کنترل و بازتاب دهد.جمله ای که بسیار ثقیل بوده و اگر صحت داشته باشد نسبت به همکاری وبلاگ نویسان رامسری با رامسر نیوز تجدید نظر خواهد شد(قابل ذکر است که شخص گوینده به نا به دلایل نا معلوم دیروز جملات فوق را تکذیب کرد ولی من صحت ان را از رامسر نیوز خواهانم)

در پایان ضمن عرض پوزش نسبت به گفتارم که شاید در برخی از مواقع تند باشد ولی تلنگری است نسبت به شما.

توصیه می شود که با درک موضوعات رامسر ترجیحا در خود شهرستان و لمس مسائل آنها نسبت به رشد رامسر به اهداف عالیه قدمهای موثر تری برداشته باشید/

با تشکر بهرامی

16 فروردین  90 

================

جاودان دریای کاسپین

 

آیا می‌دانید گستره آبی که چندی است در ایران بیش از هر نام دیگری به« دریای خزر» خوانده می‌شود، ریشه و منشا وجه تسمیه خود را از کدام قوم و در چه زمان وام گرفته است؟ آیا خزر نیز چون خلیج فارس که نام خود را یک هزاره پیش از میلاد مسیح از قوم ایرانی« پارس» برگرفته و یا اسامی بسیاری از شهرها و مناطق دیگر ایران زمین که نام آنها به تاریخ و فرهنگ ایران باز می‌گردد، نامی ایرانی است؟

خزرها که بودند؟ باید در نظر داشت که دشت‌های وسیع و صحراهای بی‌پایان مناطق شمالی آسیای مرکزی جایی که امروز برخی کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق قرار گرفته اند، از دیرباز سکونت گاه اقوام و قبایل ترک نژادی بوده که به صورت بدوی و نیمه بدوی در آن زندگی می‌کردند.( به احتمال نزدیک به یقین واژه خزر از ریشه‌ ترکی«گز» به معنای «گردیدن» آمده که معنای ساده آن «صحرا گرد» است) .آنان که تعلق به نژاد زرد داشتند شیوه زندگی خود را بر اقتصاد غارت و چپاول استوار ساخته و با ساختار ایلی و کوچ‌نشینی از راه تاخت و تاز و یورش به آبادیها و شهرهای چین و ماوراء النهر گذران امور می‌کردند.در حدود سده نخست میلادی حکومت چین که از هجوم‌های بی‌امان این قبایل به ستوه آمده بود با قدرت هر چه تمام‌تر آنان را دسته، دسته به سمت غرب راند و این سرآغاز مهاجرتهای وسیع این قبایل به سمت نواحی غربی شد. فشار این مهاجرتها تا به اندازه‌ای بود که نه تنها موفق شدند مناطق با اهمیت ماوراء النهر را برای همیشه از کف آریایی‌ها به در آورند بلکه در دوران اسلامی امپراتوریهای مقتدر سلجوقی، خوارزمشاهی و ایلخانان را در ایران پی افکنند و در نواحی شمالی دریای مازندران حکومت مقتدر خزرها را پدید آورند و دست آخر با بنیان امپراتوری مقتدر عثمانی مدتی طولانی شرق و غرب جهان را دست خوش تهدیدات سلطه جویانه خود کردند. از سوی دیگر چنان اروپای شرقی را در تصرف خویش درآوردند که هنوز بلغارها، مجارها و…. از آنان به یادگار مانده اند. خزرها اینک دگر آن قوم بیابان گرد بدوی نبودند بلکه یک جا نشینان با تمدنی محسوب می‌شدند که در اثر برخوردهای فرهنگی و زندگی شهرنشینی به تجارت، کشاورزی، ماهیگیری و صنعت می‌پرداختند. 1 طبیعی بود که حکومتگران زیرک خزری به دنبال مقامی باشند که سیادت سیاسی و رهبری معنوی را توامان داشته باشند. از سوی دیگر آنان که هنوز بر دین آبا و اجدادی خود چون «شمنیزم و آنیمیسم و احتمالاً میترائیسم » که بر پایه باورها و آیین‌های خرافی قرار داشت پایبند بودند، در برخورد با ادیان مترقی اسلام و مسیحیت در پذیرش یکی از این دو در فشار و مضیقه افتاده بودند. به ویژه اینکه نمایندگان خلیفه و امپراتور هر یک در جلب نظر این همسایگان قدرتمند به سوی دین خویش بر دیگری پیشی می‌جستند. در اینحال سیاستمداران خزری به منظور حفظ استقلال خویش در مقابل بغداد و قسطنطنیه به یهودیت گرویدند.( خزرها که به سبب تجارت پوست با بازرگانان یهودی ارتباط یافته بودند با مذهب یهود آشنایی کامل داشتند) .آنچه بسیار با اهمیت اینکه تقریباً نه دهم یهودیان اروپا و امریکا ار تبار خزرهای ترک هستند و ربطی به اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل و قوم بومی و فلسطین ندارند و تصادفاً همین دسته از یهودیانند که با زمینه سازیهای تبلیغات صهیونیستی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم از اروپا به فلسطین رفته و اسرائیل را به وجود آورده‌اند. پایان امپراتوری خزر بر آمدن قدرت جدید، شاهزاده‌نشین‌های روسی در واقع نقطه پایانی خزرها به شمار می‌رود و این حکایت همیشگی تاریخ بشریت بوده است که هر طلوعی را غروبی در انتظار است.   
دریای شمال کشورمان به نام های مختلفی در طول تاریخ و در نقشه  های جغرافیایی شناخته شده است که از اسامی سواحل جنوبی آن گرفته شده و کلاً ایرانی است، نام هایی چون گرگان، ساری، گیلان، بر روی این دریا بوده است، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیمانده آن است) بر می گردد. در اسنادی که در موسسات معتبر روسیه آمده که نوجین زیس برای اولین بار آن را در قرن دوازدهم ثبت نموده و ذکر کرده که ایرانیان آن را قرن ها دریای تبرستان می خواندند ولی چون واژه مازندران میان بومیان تبرستان جایگزین گشته، آن را دریای مازندران می خوانند ،2همچنین در میان دانشمندان اسلامی دریای مازندران بر روی نقشه ها ثبت می گشته ،3گذشته از آن نام دریای تبرستان بدلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بوده است. البته در میان مغرب زمین این دریا از دیر زمان به دریای کاسپین (
Caspian) شهرت داشته و هنوز هم در نقشه های چاپ غرب کاسپین بر روی آن دریا به چشم می خورد که مورخین و اهل لغت آنرا شکل فرنگی شده قزوین می دانند .قزوین به خطه گسترده و بزرگ از نواحی غرب و شمالی ایران اطلاق می شده که گسترده آن به حدود این دریا می رسیده است. کاسپین خود از نام قوم سفید پوست کاسپی گرفته شده است که در کرانه های باختری تا جنوب باختری این دریا ساکن بوده اند و می باشند و نام های کاشان و قزوین موید آن است.

درنوشته های آقای عزیز طویلی به نقل ازمورخ نامی کایوس پلینوس یاد آور می شود که در تمام مناطق واقع در جنوب این دریا جایگاه کاسپی ها به خوبی مشخص گردیده است.لذا کاس با پسوند پی به نام کاسپی و با پسوند سی به نام کاس سی از قدیمی ترین اقوام ما قبل آریایی بوده اند که در سراسر ساحل دریای شمال ایران زندگی می کرده اند .هنوز هم در شمال ایران کلمه کاس در لهجه گیلکی متداول است مانند «کاس چوم» یعنی چشم آبی «کاس مار» یعنی مادر چشم زاغ «کاس کولی» یعنی ماهی چشم زاغ کوچک وبالاخره «کاس آقا» مرد چشم زاغ . جلگه نشینان ساحلی را کاس ساحلی و دسته دیگر را کاس کوهستانی و یا کاس سی می گفتند که تا کوه های زاگرس رخنه کرده و به جلگه های بین النهرین راه یافته اند. شاخه ای از کاسهای کوهستانی در مناطق دیگر ایران به ویژه لرستان وبخشی از کردستان اقامت کردند . طبق شواهد وقرائن زیادی معلوم گردیده است که کاسها بر دو جبهه کوه های البرز تسلط پیدا کرده اند از این رو ضرورت نامیدن دریای شمال ایران به دریای کاسان و یا کاسپیان به خوبی احساس می گردد.

 پژوهش‌های جدیدی که دربارهٔ ژنتیک مردمان ساکن جنوب این دریا شده، گواهی بر این ادعاست که مازندرانی‌ها و گیلانی‌ها از نوادگان مردمی هستند که از غرب این دریا آمده‌اند . کاس‌ها که به نوعی مادر-قوم مردمان جنوبی و غربی این دریا محسوب می‌شوند، خود به دو دستهٔ کاسی‌ها و کاسپی‌ها تقسیم می‌شدند. «سی» در زبان گیلکی به معنی صخره (مثال: در سی‌پورد و سی‌بون و...) و «پی» به معنی جلگه‌است و به این صورت کاس‌های ساکن جلگه کاسپی‌ها نام گرفته‌اند.

به اعتقاد عنایت‌الله رضا که می‌گوید: در ترجمه فارسی تعدادی از کتاب‌ها و نوشته‌ها، در برخی کتاب‌ها وقتی به نام مازندران برخورد می‌کنیم، با مراجعه به منبع اصلی متوجه می‌شویم، مترجم نام مازندران یا خزر را به‌جای نام کاسپی، طبرستان یا هیرکانی آورده‌است. درحالی که در هزاره دوم پیش از میلاد اصلاً خزرها وجود خارجی نداشتند. وقتی قومی وجود خارجی ندارد، به چه دلیلی کاسپی، خزر نوشته می‌شود؟

باستان شناسان دیگری به نام هرتسفله و سر آرتور کیث در بررسی صنایع ایران متذکر می گردند که کلمه کاسپیان نام مردم فلات ایران زمین قبل از ورود آریایی ها می باشد و اضافه می نماید که کاسپی ها در اوائل هزاره چهارم وپنجم قبل از میلاد به کار کشاورزی اشتغال داشته و دانش کشاورزی از قلمرو کاسپیان به سرزمین های دیگر تا حوالی رودها ی سیحون وجیحون و از سوی دیگر به دجله وفرات سرایت کرده است.

بنابراین بر اساس آنچه گفته شد و بر اساس اسناد و مدارک قابل دسترسی و آثار بجا مانده از مورخان و جغرافی دانان و نقشه های جغرافیایی دریای شمال ایران نباید به نامی جز دریای کاسپین شناخته شود همانطوریکه دریای گرم جنوب ایران همواره در طول تاریخ به نام خلیج فارس شناخته شده است و برغم تلاش های دشمنان ایران مرز و بوم برای تحریف نام خلیج فارس، نتیجه نگرفته اند و همچنان در اسناد بین المللی از دریای جنوب ایران بعنوان خلیج فارس نام برده می شود و بحق، دولتمردان ایرانی در طول تاریخ معاصر هرگز حاضر نشده اند معاهده یا قراردادی را امضا کنند که نام تحریف شده این دریا بکار رفته باشد و باید از همین مبنا و روش درست و منطقی و مبتنی بر حقانیت تاریخی نسبت به نام دریای کاسپین که به غلط دریای خزر نامیده شده، پیروی کنیم. جای بسی شگفتی است که خزر در هیچ کدام از نام های قدیمی نیامده است و از دوره قاجار وارد بعضی اسناد رسمی از جمله قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای شده است. در دولت گذشته نام خزر بصورت رسمی به جای کاسپین انتخاب و طی بخشنامه ای ابلاغ شده است. این تغییر پس از تصویب در جلسه کمیته تخصصی نام گذاری و یکسان سازی نام های جغرافیایی ایران طی بخشنامه ای به تاریخ 1381.10.30 توسط جناب آقای محمد رضا عارف معاون اول رییس جمهور به کلیه وزارتخانه ها، سازمانها و موسسات دولتی، نهادهای انقلاب اسلامی و استانداریهای سراسر کشور ابلاغ می شود. در مصوبه کمیته مذکور چنین آمده است:  "جهت جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم احتمالی و جلوگیری از تشتت آراء در زمینه نام پهنه آبی شمال کشور، از نام "خزر" در داخل کشور و Caspian در متون خارجی قراردادها و معاهدات بین المللی استفاده گردد".

سوال اینجاست که چه منافعی در این تغییر نام بوده است و کدام مصلحت عامه کشور در آن نهفته است. آیا جهت جلوگیری از تشتت آراء نمی شد، نام ایرانی "کاسپین" انتخاب و بکارگیری نام خزر در داخل ممنوع می گردید، منظور از سوء تفاهم احتمالی چیست؟آیا تاکید بر ایرانی بودن نام دریا موجب سوء تفاهم از سوی همسایگان می گردد!!!، بدیهی است رفع سوء تفاهمات را باید در تعیین رژیم حقوقی دریای شمال کشورمان و تاکید بر حقوق تاریخی ایران بر این دریا، جستجو و پیگیری کرد. ملت و کشوری که در حد قابل تحسین نسبت به حفظ هویت و نام های جغرافیایی خود حساسیت دارد و اوج حساسیت آن را در پاسداری از نام خلیج فارس به جهانیان نشان داده است چگونه از این موضوع روشن غفلت نموده اند؟!

بی شک تاکید به نام ایرانی دریای کاسپین، ما را در حفظ حقوقی تاریخی ایران بر پهنه این دریا کمک خواهد کرد.  

1- دکتر محمد رجبى

2- سفرنامه ملنگوف روسی

3- دایره المعارف فارسی استاد مصاحب

یک نگاه!!! یک پوزخند

تو تعطیلات عید واسه یه تفریح یکی دو روزه به ییلاق جواهر ده رفتم.در یکی از کوچه های این روستا به سوژه ی جالبی برخورد کردم. 

نظر شما چیه؟ 

 

به بهانه روز طبیعت....

اهمیت طبیعت و محیط زیست بر کسی پوشیده نیست و همه انسانها بالفطره از محیط زیستی پاک لذت می برند ، اما نگرانی مهمی که اکنون در محیط زیست کشور بویژه شمال ایران وجود دارد ، دفن پسماندها و پسابهای شهری ،صنعتی ،کشاورزی و بیمارستانی است ، چراکه سطح آب سفره های زیر زمینی در این مناطق بسیار بالا بوده و در معرض جدی آلودگی قرار دارند و روند رو به گسترش این گونه پسماندها و رها کردن بی رویه آن ها در طبیعت آلودگیهای برگشت ناپذیری را موجب خواهد شد. بطور کلی  پسماند به مواد جامد و مایعی گفته می شود که بطور مستقیم و غیر مستقیم حاصل فعالیت انسان بوده و زائد تلقی می شود و به پنج گروه  پسماندهای شهری ،بیمارستانی ،ویژه ، کشاورزی و صنعتی تقسیم می شوند و از دیاد این گونه پسماندها ناشی از مصارف روزانه بشری و عدم مدیریت بر آنهاست که تبدیل به یکی از معضلات اساسی جوامع شده است . امروزه نه تنها  شاهد این پسماندها در جای جای مناطق شهری ، روستایی و اطراف سکونت گاهها هستیم بلکه متاسفانه در سواحل رودخانه هایی که از داخل شهرها می گذرند و یا در حاشیه آنها و یا در میان تا لابها نیز شاهد انباشت مواد زائد  ناشی از استفاده انسانی هستیم .شهرستان رامسر نیز از این قائده مستثنی نیست ،نبود سیستم فاضلاب شهری و امکانات تخلیه فاضلاب و همچنین نبود کمپوست زباله باعث شده تا مسئولین و مردم بنا چار زباله ها را در جنگل ها دپو کنند و پسماندها را نیز روانه رودخانه ها سازند و از این طریق آسیبی جدی به جنگل و دریا و در نهایت محیط زیست وارد آورند.

تصویر شماره 1

همانطوریکه مشاهده می شود تصویر شماره 1 مربوط به کارخانجات کشت و صنعت کوثر رامسر است که یک مجموعه با ارزش در زمینه اقتصادی برای شهرستان بحساب می آید زیرا با توجه به اینکه بخشی از اقتصاد شهرستان از راه کشاورزی تامین می شود و مرکبات نیز از جمله اقلام مهم  محصولات کشاورزی  شهرستان است ، کارخانه مذکور با خرید قسمت اعظمی از مرکبات شهرستان نقش مهمی در بهبود اقتصاد شهرستان را داراست بنا براین علاوه بر اینکه مورد تایید بوده انتظار می رود تا بیش از پیش مورد حمایت مدیران ارشد قرار گیرد . اما با توجه به تصویر شماره 2 که توسط نگارنده در مورخه 6/1/90 تهیه شد ،

تصویر شماره 2

مشاهده می شود که پسماند کارخانه مذکور از طریق رودخانه مجاور وارد دریای خزر میشود و این مسئله در خور و شان کارخانه مذکور و همچنین مدیر عامل آن که خود رییس شورای شهرستان رامسر و عضو شورای بهداشت نیز می باشد ، نیست که اینگونه محیط زیست شهرستان را آلوده کند ، لازم بذکر میدانم  ، برابر اطلاعات یک منبع آگاه، به  کارخانه نامبرده دو بار در این خصوص  از  سوی اداره محیط زیست رامسر  تذکر داده شد اما متاسفانه همچنان پسماند آن در رودخانه ها رها می شود. امید است این نوشته تلنگری باشد برای مدیران ومردم  تا در نگهداری از محیط زیست ، گام بردارند و نه  در جهت تخریب آن.

به نقل از وبلاگ قلم نواز

به داد طبیعت رامسر برسید

به بهانه ساخت فرودگاه رامسر جای جای طبیعت شهرستان خاکبرداری شده است.تصاویر زیر نمونه ای از آخرین خاکبرداری از جنگلها و طبیعت بکر رامسر است که چند روز پیش صورت گرفته است.ای مسئولین شهرستان رحمی.تا دیر نشده جلوی این تخریب های غیر اصولی را بگیرید.

 

ادامه مطلب ...

اولین نشست فرهیختگان ،نخبگان و دانش آموختگان شهرستان رامسر

وجود دغدغه و انگیزه برای توسعه و پیشرفت شهرستان در بین قشر تحصیلکرده خصوصا دانشجویان رامسری دانشگاه های مختلف کشور ما را بر آن داشت تا بنا بر پیشنهاد بنده اولین گردهمایی تحت عنوان "لزوم دغدغه جوانان رامسری برای توسعه شهرستان" در تاریخ 6 فروردین ماه سال جاری در سالن اجتماعات شهرداری رامسر تشکیل گردد.در این جلسه که قریب به حدود 12 نفر حضور داشتند پس از تلاوت قرآن افراد هر یک نکته نظرات خود را عنوان کردند.سپس اولین مدعو این جلسه جناب آقای احمدی در این جمع حضور یافتند و ایراد سخن نمودند.وی ضمن اظهار خوشحالی خود از بوجود آمدن همچنین جمعی بیان داشتند باید از تمام ظرفیتها برای توسعه ی شهرستان استفاده نمود.وی خاطر نشان کرد که سوال اینجاست که آیا توازنی بین ظرفیت خدادادی که برای شهرستان وجود دارد و ظرفیتی که خود ایجاد کرده ایم رابطه ای وجود دارد؟و آیا اگر شهرستان رامسر متعلق به کشورهای دیگر مانند دبی ،ترکیه یا ایتالیا بود ،اینچنین از این ظرفیت هایش استفاده می کردند؟احمدی در بخشی از سخنان خود خواسته هایی را مطرح نمودند که عبارت بود از عدم استفاده جریانهای سیاسی از این گونه گردایه ها و ثبت کردن این گروه به صورت رسمی و قانون مند.وی در قسمت پایانی عرایضش اضافه نمود که اگر کار گروه به جایی برسد که در قبال انتقاد از مشکلات راهکارهای مفید و درست ارائه دهد ،همه نوع همکاری با مجموعه به عمل خواهد آمد.مدعو بعدی آقای مهدی حلاجیان دانش آموخته ی دانشگاه شهید عباس پور بودند.وی نیز از مشکلاتی که می تواند گروه در آینده با آن مواجه شود وآسیب پذیر باشد سخن به میان آورد و سپس راهکارهایی برای ایجاد عملکرد بهتر گروه در آینده پیشنهاد نمودند.مهدی حلاجیان که خود عضو هیئت موسس کانون دوستی بودند از مشکلاتی که این سازمان هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کند خبر داد. این جلسه که حدود 3 ساعت به طول انجامید پس از گرفت عکس یادگاری در حیاط شهرداری به اتمام رسید.قرار است دومین جلسه ی این گروه در اواخر ایام تعطیلات عید برگزار گردد.

دست در دست هم دهیم به مهر3

فراخوان وبلاگ نویسان شهرستان نمونه گردشگری ،رامسر 

بلبلان آواز خوان عطر فضایش بوی گل/چون کنم وصف طبیعت؟ در بهار رامسر

ضمن عرض تبریک مجدد بمناسبت تحویل سال نو و آرزوی سالی پر برکت و خجسته برای تمام ایرانیان خصوصا رامسری های عزیز به اطلاع می رساند طبق قرارهای معهود در اولین گردهمایی وبلاگ نویسان رامسری ،دومین جلسه این گروه در تاریخ 10 فروردین سال جاری ساعت16 در دفتر شورای شهر شهرستان رامسر تشکیل می گردد. لذا از کلیه علاقه مندان که اهل شهرستان و برای شهرستان  در فضای مجازی در تلاشند دعوت می شود با شرکت در این جلسه و با تبادل نظر گامی مثبت در جهت توسعه بر داشته شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر لطفا ،نام و نام خانوادگی و شماره تماس خود را در قسمت نظرات وارد نمایید تا در اسرع وقت اطلاعات تکمیلی به سمع و نظرتان برسد.

مبارک بادت این سال و همه سال

                                                     

یا مقلب قلب ما را شاد کن / یا مدبر خانه را آباد کن

 یا محول احسن الحالم نما / از بدیها فارغ البالم نما

بر ما سالی گذشت بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی، امید که آن کهنه رفته باشد به نکویی، و این نو همی آید به شادی.

1«مسلما اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت: ” اباتیمار : اندکی شادی باید ” نوروز در این سال ها و در همه سال های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و «بی خودی» نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند»1. به نوبه خود این فرخنده روز را خدمت تمامی دوستان ،خوانندگان این وبسایت و تمام کسانی که در عرصه ی اندیشه و قلم در تکاپو هستند تبریک عرض می نمایم.سالی که گذشت سالی پر بود از فراز و نشیب و شادی و غم های زیاد.مهمترین آنها که جهان را لرزاند سقوط دیکتاتور مصر و تونس،کشتاربی رحمانه و نازیستی مردم لیبی،و بیداری خاورمیانه بوده است.زلزله ی مهیب ‍ژاپن و آن فاجعه ی انسانی را نمی توان از یاد برد.و اما در عرصه داخلی در حالی شمارش معکوس برای نوروز سال 1390 را آغاز کرده ایم  که بخشی از مهم ترین دغدغه های مدیران استانی و شهری و صنوف مرتبط با حوزه گردشگری در هر نقطه از ایران اسلامی به پیامدها و آثار هدفمندی یارانه ها در کاهش یا افزایش مسافرتهای نوروزی معطوف شده است. هر چند امیدواریم که در سال های آینده با توجه به افزایش سطح رفاه عمومی جامعه باز شاهد افزایش سفر در حوزه گردشگری باشیم.سال جدیدی که در پیش داریم متقارن است با نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی.امیدوارم با توجه به بیانات معمار انقلاب اسلامی که مجلس در راس امور است سازو کاری فراهم گردد تا با توجه به انتخابات ریاست جمهوری باز هم شاهد حضور حداکثری مردم برای رقم زدن سرنوشت خود باشیم .از گروه اقلیت نیز انتظار می رود با تقید به قانون اساسی و پایبندی به اصول، اگر خود را باعث پیشرفت مردم و میهن مغتنم می یابند حتما خود را در امورات مملکت دخیل نمایند و با تکیه بر ریسمان وحدت کتاب خدا و عترت آینده ای روشن بوجود آورند و فرض نهاده شده بر عهده شان را بجای آورند.و اما در مورد وبلاگ پوزخند در طی تقریبا 10ماه فعالیت خود کارنامه ای درخشان از خود به جای گذاشته است.بررسی مشکلات شهری و روستایی،انتقادهای سازنده در پی رفع عقب ماندگی شهرستان و گاها با انتشار مقالات انتقادی در جهت توسعه شهرستان همیشه الگوی نگارنده ی آن بوده است.مصاحبه با فرهنگیان و اهل ادب و نخبه گان گمنام شهرستان از جمله نقاط قوت این وبسایت بوده است.از ابتکارات ویژه که در سال جاری برای پیوند هر چه بیشتر نگارندگان مجازی شهرستان صورت گرفت گردهمایی وبلاگ نویسان رامسری در دفتر شورای شهر شهرستان بوده است و انتظار می رود همانطوری که در آن جلسه نیز قید شده بود در ایام عید 90 دومین جلسه آن نیز با حضور بیشتر نویسندگان مجازی صورت گیرد.نگارنده پوزخند با تبریک مجدد خدمت فرماندار بومی شهرستان بمناسبت انتخابش انتظار دارد با توجه به انتظار مردم نسبت به رفع موانع و کاستی های موجود در شهرستان و با کمک گیری از مشاوران جوان و تحصیل کرده  با رصد دقیق از مشکلات شهرستان برای توسعه شهرستان گامهای مفیدی بر جای گذارد. انشالله خداوند سال جدید را سالی پر برکت برای همه ما قرار دهد و بتواینم با جهد و کوشش مثال زدنی سربازان پرتلاشی برای حضرت ولی عصر «ارواحنا له الفدا» و برای میهن مان مردمان کارآمدی باشیم.در هنگام تحویل سال ما را از دعای خیرتان محروم نفرمایید ،انشالله تعالی/.

خدایا ما را آن ده که به آن به و ما را نگذار به که و مه. «آمین یا رب العالمین»

*دکتر شریعتی