پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

جاودان دریای کاسپین

 

آیا می‌دانید گستره آبی که چندی است در ایران بیش از هر نام دیگری به« دریای خزر» خوانده می‌شود، ریشه و منشا وجه تسمیه خود را از کدام قوم و در چه زمان وام گرفته است؟ آیا خزر نیز چون خلیج فارس که نام خود را یک هزاره پیش از میلاد مسیح از قوم ایرانی« پارس» برگرفته و یا اسامی بسیاری از شهرها و مناطق دیگر ایران زمین که نام آنها به تاریخ و فرهنگ ایران باز می‌گردد، نامی ایرانی است؟

خزرها که بودند؟ باید در نظر داشت که دشت‌های وسیع و صحراهای بی‌پایان مناطق شمالی آسیای مرکزی جایی که امروز برخی کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق قرار گرفته اند، از دیرباز سکونت گاه اقوام و قبایل ترک نژادی بوده که به صورت بدوی و نیمه بدوی در آن زندگی می‌کردند.( به احتمال نزدیک به یقین واژه خزر از ریشه‌ ترکی«گز» به معنای «گردیدن» آمده که معنای ساده آن «صحرا گرد» است) .آنان که تعلق به نژاد زرد داشتند شیوه زندگی خود را بر اقتصاد غارت و چپاول استوار ساخته و با ساختار ایلی و کوچ‌نشینی از راه تاخت و تاز و یورش به آبادیها و شهرهای چین و ماوراء النهر گذران امور می‌کردند.در حدود سده نخست میلادی حکومت چین که از هجوم‌های بی‌امان این قبایل به ستوه آمده بود با قدرت هر چه تمام‌تر آنان را دسته، دسته به سمت غرب راند و این سرآغاز مهاجرتهای وسیع این قبایل به سمت نواحی غربی شد. فشار این مهاجرتها تا به اندازه‌ای بود که نه تنها موفق شدند مناطق با اهمیت ماوراء النهر را برای همیشه از کف آریایی‌ها به در آورند بلکه در دوران اسلامی امپراتوریهای مقتدر سلجوقی، خوارزمشاهی و ایلخانان را در ایران پی افکنند و در نواحی شمالی دریای مازندران حکومت مقتدر خزرها را پدید آورند و دست آخر با بنیان امپراتوری مقتدر عثمانی مدتی طولانی شرق و غرب جهان را دست خوش تهدیدات سلطه جویانه خود کردند. از سوی دیگر چنان اروپای شرقی را در تصرف خویش درآوردند که هنوز بلغارها، مجارها و…. از آنان به یادگار مانده اند. خزرها اینک دگر آن قوم بیابان گرد بدوی نبودند بلکه یک جا نشینان با تمدنی محسوب می‌شدند که در اثر برخوردهای فرهنگی و زندگی شهرنشینی به تجارت، کشاورزی، ماهیگیری و صنعت می‌پرداختند. 1 طبیعی بود که حکومتگران زیرک خزری به دنبال مقامی باشند که سیادت سیاسی و رهبری معنوی را توامان داشته باشند. از سوی دیگر آنان که هنوز بر دین آبا و اجدادی خود چون «شمنیزم و آنیمیسم و احتمالاً میترائیسم » که بر پایه باورها و آیین‌های خرافی قرار داشت پایبند بودند، در برخورد با ادیان مترقی اسلام و مسیحیت در پذیرش یکی از این دو در فشار و مضیقه افتاده بودند. به ویژه اینکه نمایندگان خلیفه و امپراتور هر یک در جلب نظر این همسایگان قدرتمند به سوی دین خویش بر دیگری پیشی می‌جستند. در اینحال سیاستمداران خزری به منظور حفظ استقلال خویش در مقابل بغداد و قسطنطنیه به یهودیت گرویدند.( خزرها که به سبب تجارت پوست با بازرگانان یهودی ارتباط یافته بودند با مذهب یهود آشنایی کامل داشتند) .آنچه بسیار با اهمیت اینکه تقریباً نه دهم یهودیان اروپا و امریکا ار تبار خزرهای ترک هستند و ربطی به اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل و قوم بومی و فلسطین ندارند و تصادفاً همین دسته از یهودیانند که با زمینه سازیهای تبلیغات صهیونیستی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم از اروپا به فلسطین رفته و اسرائیل را به وجود آورده‌اند. پایان امپراتوری خزر بر آمدن قدرت جدید، شاهزاده‌نشین‌های روسی در واقع نقطه پایانی خزرها به شمار می‌رود و این حکایت همیشگی تاریخ بشریت بوده است که هر طلوعی را غروبی در انتظار است.   
دریای شمال کشورمان به نام های مختلفی در طول تاریخ و در نقشه  های جغرافیایی شناخته شده است که از اسامی سواحل جنوبی آن گرفته شده و کلاً ایرانی است، نام هایی چون گرگان، ساری، گیلان، بر روی این دریا بوده است، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیمانده آن است) بر می گردد. در اسنادی که در موسسات معتبر روسیه آمده که نوجین زیس برای اولین بار آن را در قرن دوازدهم ثبت نموده و ذکر کرده که ایرانیان آن را قرن ها دریای تبرستان می خواندند ولی چون واژه مازندران میان بومیان تبرستان جایگزین گشته، آن را دریای مازندران می خوانند ،2همچنین در میان دانشمندان اسلامی دریای مازندران بر روی نقشه ها ثبت می گشته ،3گذشته از آن نام دریای تبرستان بدلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بوده است. البته در میان مغرب زمین این دریا از دیر زمان به دریای کاسپین (
Caspian) شهرت داشته و هنوز هم در نقشه های چاپ غرب کاسپین بر روی آن دریا به چشم می خورد که مورخین و اهل لغت آنرا شکل فرنگی شده قزوین می دانند .قزوین به خطه گسترده و بزرگ از نواحی غرب و شمالی ایران اطلاق می شده که گسترده آن به حدود این دریا می رسیده است. کاسپین خود از نام قوم سفید پوست کاسپی گرفته شده است که در کرانه های باختری تا جنوب باختری این دریا ساکن بوده اند و می باشند و نام های کاشان و قزوین موید آن است.

درنوشته های آقای عزیز طویلی به نقل ازمورخ نامی کایوس پلینوس یاد آور می شود که در تمام مناطق واقع در جنوب این دریا جایگاه کاسپی ها به خوبی مشخص گردیده است.لذا کاس با پسوند پی به نام کاسپی و با پسوند سی به نام کاس سی از قدیمی ترین اقوام ما قبل آریایی بوده اند که در سراسر ساحل دریای شمال ایران زندگی می کرده اند .هنوز هم در شمال ایران کلمه کاس در لهجه گیلکی متداول است مانند «کاس چوم» یعنی چشم آبی «کاس مار» یعنی مادر چشم زاغ «کاس کولی» یعنی ماهی چشم زاغ کوچک وبالاخره «کاس آقا» مرد چشم زاغ . جلگه نشینان ساحلی را کاس ساحلی و دسته دیگر را کاس کوهستانی و یا کاس سی می گفتند که تا کوه های زاگرس رخنه کرده و به جلگه های بین النهرین راه یافته اند. شاخه ای از کاسهای کوهستانی در مناطق دیگر ایران به ویژه لرستان وبخشی از کردستان اقامت کردند . طبق شواهد وقرائن زیادی معلوم گردیده است که کاسها بر دو جبهه کوه های البرز تسلط پیدا کرده اند از این رو ضرورت نامیدن دریای شمال ایران به دریای کاسان و یا کاسپیان به خوبی احساس می گردد.

 پژوهش‌های جدیدی که دربارهٔ ژنتیک مردمان ساکن جنوب این دریا شده، گواهی بر این ادعاست که مازندرانی‌ها و گیلانی‌ها از نوادگان مردمی هستند که از غرب این دریا آمده‌اند . کاس‌ها که به نوعی مادر-قوم مردمان جنوبی و غربی این دریا محسوب می‌شوند، خود به دو دستهٔ کاسی‌ها و کاسپی‌ها تقسیم می‌شدند. «سی» در زبان گیلکی به معنی صخره (مثال: در سی‌پورد و سی‌بون و...) و «پی» به معنی جلگه‌است و به این صورت کاس‌های ساکن جلگه کاسپی‌ها نام گرفته‌اند.

به اعتقاد عنایت‌الله رضا که می‌گوید: در ترجمه فارسی تعدادی از کتاب‌ها و نوشته‌ها، در برخی کتاب‌ها وقتی به نام مازندران برخورد می‌کنیم، با مراجعه به منبع اصلی متوجه می‌شویم، مترجم نام مازندران یا خزر را به‌جای نام کاسپی، طبرستان یا هیرکانی آورده‌است. درحالی که در هزاره دوم پیش از میلاد اصلاً خزرها وجود خارجی نداشتند. وقتی قومی وجود خارجی ندارد، به چه دلیلی کاسپی، خزر نوشته می‌شود؟

باستان شناسان دیگری به نام هرتسفله و سر آرتور کیث در بررسی صنایع ایران متذکر می گردند که کلمه کاسپیان نام مردم فلات ایران زمین قبل از ورود آریایی ها می باشد و اضافه می نماید که کاسپی ها در اوائل هزاره چهارم وپنجم قبل از میلاد به کار کشاورزی اشتغال داشته و دانش کشاورزی از قلمرو کاسپیان به سرزمین های دیگر تا حوالی رودها ی سیحون وجیحون و از سوی دیگر به دجله وفرات سرایت کرده است.

بنابراین بر اساس آنچه گفته شد و بر اساس اسناد و مدارک قابل دسترسی و آثار بجا مانده از مورخان و جغرافی دانان و نقشه های جغرافیایی دریای شمال ایران نباید به نامی جز دریای کاسپین شناخته شود همانطوریکه دریای گرم جنوب ایران همواره در طول تاریخ به نام خلیج فارس شناخته شده است و برغم تلاش های دشمنان ایران مرز و بوم برای تحریف نام خلیج فارس، نتیجه نگرفته اند و همچنان در اسناد بین المللی از دریای جنوب ایران بعنوان خلیج فارس نام برده می شود و بحق، دولتمردان ایرانی در طول تاریخ معاصر هرگز حاضر نشده اند معاهده یا قراردادی را امضا کنند که نام تحریف شده این دریا بکار رفته باشد و باید از همین مبنا و روش درست و منطقی و مبتنی بر حقانیت تاریخی نسبت به نام دریای کاسپین که به غلط دریای خزر نامیده شده، پیروی کنیم. جای بسی شگفتی است که خزر در هیچ کدام از نام های قدیمی نیامده است و از دوره قاجار وارد بعضی اسناد رسمی از جمله قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای شده است. در دولت گذشته نام خزر بصورت رسمی به جای کاسپین انتخاب و طی بخشنامه ای ابلاغ شده است. این تغییر پس از تصویب در جلسه کمیته تخصصی نام گذاری و یکسان سازی نام های جغرافیایی ایران طی بخشنامه ای به تاریخ 1381.10.30 توسط جناب آقای محمد رضا عارف معاون اول رییس جمهور به کلیه وزارتخانه ها، سازمانها و موسسات دولتی، نهادهای انقلاب اسلامی و استانداریهای سراسر کشور ابلاغ می شود. در مصوبه کمیته مذکور چنین آمده است:  "جهت جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم احتمالی و جلوگیری از تشتت آراء در زمینه نام پهنه آبی شمال کشور، از نام "خزر" در داخل کشور و Caspian در متون خارجی قراردادها و معاهدات بین المللی استفاده گردد".

سوال اینجاست که چه منافعی در این تغییر نام بوده است و کدام مصلحت عامه کشور در آن نهفته است. آیا جهت جلوگیری از تشتت آراء نمی شد، نام ایرانی "کاسپین" انتخاب و بکارگیری نام خزر در داخل ممنوع می گردید، منظور از سوء تفاهم احتمالی چیست؟آیا تاکید بر ایرانی بودن نام دریا موجب سوء تفاهم از سوی همسایگان می گردد!!!، بدیهی است رفع سوء تفاهمات را باید در تعیین رژیم حقوقی دریای شمال کشورمان و تاکید بر حقوق تاریخی ایران بر این دریا، جستجو و پیگیری کرد. ملت و کشوری که در حد قابل تحسین نسبت به حفظ هویت و نام های جغرافیایی خود حساسیت دارد و اوج حساسیت آن را در پاسداری از نام خلیج فارس به جهانیان نشان داده است چگونه از این موضوع روشن غفلت نموده اند؟!

بی شک تاکید به نام ایرانی دریای کاسپین، ما را در حفظ حقوقی تاریخی ایران بر پهنه این دریا کمک خواهد کرد.  

1- دکتر محمد رجبى

2- سفرنامه ملنگوف روسی

3- دایره المعارف فارسی استاد مصاحب

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد ولی تکاسی 1390/01/16 ساعت 01:49 ب.ظ http://mw1.blogfa.com

کلمه کاس در زبان دیلمی به معنای آبی است و کلماتی نظیر کاس آقا-کاس گل -کاس چوم و غیره نیز ریشه ای بس دیرین در فرهنگ منطقه گیلان و مازندران دارد.
ناگفته نماند اهالی سادات محله رامسر نیز که از فرزندان سادات قدیمی ساکن در رامسر می باشند
بیشتر کاس چوم هستند.

سلام
متشکرم از حسن توجه شما
موفق باشید

مطالب خوبی داشتی من در وبلاگم سعی کردم خلاصه ای از وبلاگهای رامسر را بیاورم لطفا دیدن فرمایید و نظر بدهید

دوست خوب و همشهری گرامیم
سلام
از اینکه شما هم به جمع قلم زنان مجازی شهر دوس داشتنی مان رامسر اضافه شدید بی نهایت مسرورم
امیدوارم با وحدت شهری مثال زدنی منطبق بر اسمش که همانا عروس شهرها لقب گرفته است بسازیم
موفق باشید

غریبه ی آشنا 1390/01/16 ساعت 10:02 ق.ظ

بابا دست وردار تو رو خدا...به دنبال پست و مقامیا........مواظب خودت باش

سلام غریبه
دست وردار

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.