پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

کی گفته جواهر ده قشنگه؟؟؟

تصاویری از ییلاقات شرق رامسر

 

 

 

 

نقد ی بر حضور محمود شحات انور قاری مصری در رامسر

ضرورت ترویج و گسترش فرهنگ قرآن کریم بر همگان مبین و واضح است.چرا که این کتاب آسمانی تنها منجی هدایت بشریت در ناملایمات و باتلاق زندگی دنیوی است.هر که بدان تمسک جست از قافله تیره بختان برست.اما همین ترویج ها باید از راه اصولی و موثر صورت پذیرد چرا که در عصری زندگی می کنیم که بدون تفکر، اندیشه و  انجام امور نابخردانه، ممکن است آسیبهای جدی به ساختار وجودی مان وارد سازدکه علاج آن در برخی موارد ناممکن خواهد بود.

نشر فرهنگ قرآنی با حضور قاریان و حافظان در شهرها و ایجاد فضای انس با قرآن در تمامی مدت سال می تواند یکی از روشها و راهکارهای توسعه ی فرهنگ قرآن باشد . اما در این میان اگر همین روشها اصولی صورت نگیرد باعث می شود که این فرهنگ به ضد فرهنگ تبدیل شده و به نتیجه معکوس مبدل گردد.

روز های گذشته شاهد حضور محمود شحات انور قاری مصری در شهرستان رامسر بودیم .به گفته ی مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان مازندارن این برنامه برای 12 شهر از شهرستانهای غرب مازندارن صورت می پذیرد.در بدو امر و در یک نگاه کلی کاری بسیار میمون و خوشایندی در حال صورت پذیرفتن است و وجود قاریانی از دانشگاه الازهر مصر و دیگر مراکز اسلامی در شهرهایمان نه تنها باعث کشش و جذب مردم به سمت تلاوت قرآن نمی شود بلکه باعث ایجاد رابطه انس و مودب بین برادران دینی مان در کشور خواهیم بود.

 اما اگر از سمت و سویی دیگر به موضوع نگاه کنیم این نقد بر موضوع وارد است چرا با وجود اساتید برجسته قاری قرآن نظیر استاد پرهیزگار،استاد کریم منصوری ،استاد ابوالقاسمی و...از وجود یک قاری مصری استفاده کنیم.چرا باید برای یک قاری مصری هزینه های بسیار زیاد و هزینه های جانبی، به همراه استفاده از نیروهای امنیتی برای اسکورت و ...صرف کنیم تا دقایقی اندک از کتابی را  برایمان تلاوت کند که زیباتر از آن را اساتید برجسته مان خودمان تلاوت می کنند.سوالاتی که جواب آن به مسئولین متولی امور قرآنی بر می گردد. 

آیا بهتر نبود در ابتدا از وجود قاریان برجسته ی داخلی استفاده می شد و بعد از آن از وجود قاریان خارجی بهره می جستیم؟

نظر به جوابیه آموزش و پرورش شهرستان رامسر

 در پی انتشار مطلبی تحت عنوان "دبستانی شبیه زندان در رامسر "در مورخه20/5/90 در سایت دریا نیوز و متعاقب آن "جوابیه  مدیر آموزش و پرورش شهرستان رامسر" به آن گزارش ، بر آن شدم موضوع را کمی باز نموده و با جزییات بیشتری بدان بپردازم.

                                                                                                                                         

در ابتدا از مدیریت آموزش و پرورش شهرستان رامسر به خاطر پی گیری خبرهای مربوط به آن اداره در سایتهای خبری تشکر می نمایم و به این نکته اشاره می نمایم که خوشبختانه رویکردی اینچنینی و پگیر بودن گزارشات و اخبار واصله توسط آن نهاد فرهنگی آینده خوبی را برایش رقم خواهد زد.

اما در مورد انتقادهای وارده به آن مدرسه باید به عرض برساند شاید به نا به آنچه در جوابیه تان بیان نمودید دیوار بلند و ایجاد فنس مانع عبور توپ دانش آموز به خیابان مجاور و به تبع آن حضور دانش آموز در خیابان و خدای نکرده بروز حادثه باشیم اما انصاف را از دست ندهیم که دیوار چند متری و ایجاد توری 2،3 متری واقعا فضای مدرسه را از حالت آموزش خارج می نماید و نهایتا حالت آموزشی مدرسه را به کسالت و افسردگی دانش آموزان سوق خواهد داد.انصاف را به خرج دهید که حتی قوی ترین دانش آموزان ابتدایی شهرستان قادر نخواهد بود که از ارتفاع 5 متری توپ را عبور داده و اگر هم  کسی از عهده ی چنین کاری بر آید مسلما دارای استعداد فوتبالی  فوق العاده زیادی است و از وی باید در میادین ملی و لیگ برتر استفاده نمود.

مسئولین محترم آموزش و پرورش شهرستان

همانطوری که می دانید و می دانیم دیوار اولیه مدرسه فوق الذکر حدود 3 دهه قدمت دارد و دارای بنیانی بسیار سست و عملا دارای ترک و جرزهای بسیار مشهود و قطور است  و همانطوری که مردم منطقه و حتی معمار سازنده دیوار جدید بر روی دیوار قدیمی نیز بیان نمود دیوار در اندک مدتی نه چندان دور فرو خواهد ریخت . از آن مقام محترم خواهشمند است به جای چاره اندیشی در مورد عدم حضور کودکان مدرسه در خیابان برای گرفتن توپ خود (که قطعا چنین چیزی تا امروزه صورت نپذیرفته و توجیه اینچنینی واقعا پاک کردن صورت مسئله است) در فکر مرمت جدی دیوارحاضر و تخریب  آنی آن باشید.مسلما هیچ اولیایی از ریزش دیوار بر روی فرزند خردسالش نخواهد گذشت در حالیکه که حجت بر شما تمام شد.

بعلاوه فرضا که حضور جوانان در ساعات غیر اداری باعث رنجش تنها یکی از همسایگان مدرسه خواهد شد ،آیا نمی توان از این فضای آموزشی در جهت پرکردن اوقات فراغت جوانان به عناوین مختلف باشید تا متاسفانه شاهد کشیده شدن جوانان منطقه به دام مواد افیونی و فساد نباشیم.

خوشبختانه ما مردم شهرستان که در وسط گود حضور داریم  ندیدیم و نشنیدیم که آموزش و پرورش  شهرستان حتی از یک فضای آموزشی که گاها شاهد اسکان فرهنگیان بدون مسکن و یا مدارسی که به علت نداشتن دانش آموز کافی تعطیل شده و به حال خود رها شده اند برای ایجاد فعالیت فرهنگی و ورزشی در اوقات تابستان یا ساعات غیر اداری باشیم و اگر برای مسئله پاسخی بیاورید مسلما توجیه غیر اصولی است.

مسئولان آموزش و پرورش شهرستان رامسر

قطعا حضور تحصیلکرده های شهرستان در دانشگاههای معتبر دولتی در  ایران و خارج از کشور و ارئه راهکارهای مناسب برای احیای جوانان افسرده و پلاسیده در قلیانسراها و مراکز لهو و لعب توسط آنها و ایجاد مراکز تفریحی و نشاط در اوقات فراغت ،خصوصا در تابستان توسط شما متولیان امور فرهنگی  در مدارس ،جامعه جوان مان را در جهت تعالی سوق خواهد داد و خدای نکرده شاهد دزدی ها ،منافی عفت،فساد و فحشا نخواهیم بود.

البته اگر در فکر چاره برای شهر عزیمان به جایگاه واقعی خود هستید.

رامسر ؛ عروس شهرهای ایران ، همچنان بلاتکلیف !!!

حدود ۵ ماه قبل ، دستگیری شهرداران رامسر ،کتالم و ساداتشهر خبری جنجالی بود ،که در اکثر رسانه های مکتوب و مجازی سرو صدای زیادی به راه انداخت و در واقع پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ مدیریت شهرستان رامسر واقعه ای بی سابقه بوده و به همین دلیل ضربه ای قوی بر پیکر نحیف عروس شهرهای ایران وارد آورد . عروسی که شهردار سابق رامسر با شعار (رامسری آباد حق ماست) وعده کاشت درختان گردویی را در آن داده بود که مردمان رامسر در سایه سارش به آرامش برسند و از نعمت گردوهای آن استفاده های زیاد برند. اما ،چندی بعد با انتشار خبر دستگیری وی نه تنها درخت گردویی تازه سبز نشد بلکه همان گردوهایی را که از قبل داشت ، با انتشار این خبر از دست داد.

در این میان نکته ای که بیشتر باعث عذاب می شد سکوت محض اعضای شورای اسلامی دو شهر نام برده بود که هیچ کدام از این اعضا هنوز هم با وجود گذشت حدود 5 ماه از بروز آن حادثه ی دردناک کلمه ای دم بر نیاورده و هیچ حرفی مبنی بر اینکه بر سر شهرداران دستگیر شده چه آمده و میزان اختلاس آنان که بر اساس شنیده ها احتمالا به جرم فساد مالی دستگیر شده بودند به چه میزان بوده ، نزده اند.حال اگر از خواب زمستانه ی اعضای شورای اسلامی دو شهر رامسر،کتالم و ساداتشهر بگذریم نکته ی جالب تر اینکه متولیان امر در استانداری نیز تا کنون اخباری در این راستا در اختیار اذهان عمومی نگذاشته و آنان را با حدسیات درست و یا نادرست به حال خود واگذاشته اند.علی ای حال سرو صدای همکاران اهل قلم نیز تاثیری نگذاشته و هیچ مدیری در این زمینه در جهت تنویر افکار عمومی قدمی بر نداشته و در برخی موارد فقط با اشاره ای ،آنهم به توجیهی غیر قابل قبول بسنده کرده و از زیر بار سوالات خبر نگاران شانه خالی می کنند و در خصوص این موضوع به معنای واقعی بایکوت خبری ایجاد کردند.حال اینکه این رویه متناقض با تاکیدات مقام معظم رهبری بوده ،زیرا رهبر بزرگوارمان همواره بر شفاف سازی مسائل بین مدیران و مردم تاکید دارند.و اما با معارفه ی  باقر سلیمی به عنوان شهردار کتالم و ساداتشهر قصه انتخاب شهردار این شهرها به سرانجامی خوش رسیده ولی با توجه به اینکه اعضای شورای اسلامی شهر رامسر پس از رایزنی های بسیار در جلسات متعدد ،در نهایت در تاریخ 1/3/90 حاج رحمان انصاری را به عنوان گزینه ی مورد تاییدشان با حداکثر آرا به استانداری معرفی کرده تا متولیان امر در استانداری نتیجه ی این اقدام آنان را اعلام کنند ،اما بنابر اخبار رسیده از شورای اسلامی شهر رامسر ،انصاری به صورت شفاهی از سوی استانداری مازندارن بدون ذکر دلیل رد شده و دیگر نمی تواند به خواست اکثریت آرای اعضای شورای اسلامی شهر رامسر بر کرسی شهرداری این شهرستان تکیه زند.حال سوال این است اگر حاج رحمان انصاری مورد تایید استانداری مازندران نیست چرا با گذشت مدت زمانی حدود 75 روز جوابی مکتوب دال بر رد شدن گزینه ی معرفی شده از سوی شورای اسلامی رامسر داده نشده است؟

عجیب اینست که وقتی پای صحبت همین مدیران می نشینیم آنان رامسر را شهرستان آرمانی دانسته و لقبهایی مانند عروس شهرهای شمال ایران ،شهرستان گردشگری الکترونیک،نگین مازندارن و ...به آن می دهند و بر وجهه ی گردشگر پذیر بودن و جهانی آن بارها و بارها تاکید می کنند ،اما نمی دانیم دلیل این همه تعلل در گماردن مدیری برای این شهرستان با آن همه عناوین در چیست ؟

از متولیان امر در استانداری مازندارن ،از مدیریت سیاسی شهرستان رامسر،اعضای شورای اسلامی به جد می خواهیم تا هر چه سریعتر پاسخ افکار عمومی را داده و در جهت جبران ضربه ی وارد آمده و حیثیت بر باد رفته ی این قطعه از بهشت ،مدیری لایق و کاردان را برای تکیه زدن بر کرسی شهرداری گمارده تا از قطار پیشرفت و توسعه ی پایدار عقب نمانیم.  

سهیلا محمدی/خبرنگار رامسر

به روایت تصویر

اولین دوره از مسابقات نقاشی در دو گروه سنی کودکان و نوجوانان در کتابخانه ی احمدی نژاد رامسر بر گزار شد.   

 

 

  

   

دبستانی شبیه زندان در شهرستان رامسر

 

 

در شرایطی که اکثر منازل در مناطق شهری تبدیل به آپارتمان های کوچک و تاریک و به دور از فضاهای بازی و حرکتی برای کودکان است حداقل کاری که می توان در تامین بهداشت جسمی و روحی آنان داشته باشیم ایجاد فضای مفرح و شادی بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه می گذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود مسلما به شاد زیستن کودکان و نوجوانان خود کمک بسیار مهمی خواهیم کرد.

امروز تحقیقات مربوط به اعصاب و روان نشان داده است که یادگیری انسان و ساماندهی رفتار کودک در گرو نشاط و شادابی و هیجانات مثبت اوست و خلاقیت، شکوفایی استعدادها در گرو نشاط و انبساط روحی انجام می‌شود.

موضوع شاداب سازی مدارس را می توان در ابعاد مختلف بررسی نمود ولی بازرترین راه در ابتدا ،شاداب کردن محیط مدرسه است.

با این مقدمه خواستم به وجود دبستانی در شهرستان رامسر بپردازم که به راستی باید برای آن واژه زندان بکار برد.

دبستان حاج حسن احمدنژاد از اولین مدارسی بود که پس از پیروزی انقلاب ،با اهدای زمین توسط خیر بزرگ رامسری در روستایی از توابع رامسراحداث شد.

از آنجاییکه این دبستان در مرکز روستا واقع شده است بالطبع حیاط آن می تواند مکانی مناسب برای پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان این روستا  باشد.اما متاسفانه تنها همسایه این دبستان که خوشبختانه از معلمان این دبستان نیز بودند مانع از استفاده جوانان و نوجوانان  از فضای موجود می شود.

بدین منظور مسئولین آموزش و پروش شهرستان رامسر برای رفع و حل این موضوع اطراف مدرسه را حصاری به بلندای چندین متر و علاوه بر آن روی دیوار را نیز با تورهای فلزی به ارتفاع 2الی3 متر همراه با دروازه ای بسیار بلند محصور کرده اند.

سوالی که باید از مسئولین فرهنگی شهرستان خصوصا مدیر آموزش و پرورش پرسید اینست که همانطوری که در الفاظ می گوییم مدرسه خانه ی دوم بچه هاست ،مدرسه فوق الذکر چه تناسبی با خانه ی دوم دارد.؟و آیا بهتر نبود برای رفع معضل فوق (عدم استفاده جوانان روستا از محیط مدرسه) که نمی توان معضل نامید راهکار بهتری جستجو کرد و با صرفه جویی هزینه ی صدها هزار تومانی برای حصار و ایجاد برج و بارو و کاهش شادابی مدرسه الگویی بهتر ارائه نمود؟ 

پی نوشت: عکس فوق دیوار شمالی این مدرسه می باشد.

 

بی احترامی به ناموس مردم یعنی زیرپا گذاشتن ناموس خود آدم

به نقل از روزنامه خراسان، پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد گفت: سرتان را به درد نیاورم من و ۲تن از دوستانم با پول تو جیبی که در اختیار داشتیم هر روز در خیابان ها به دنبال دختران و زنان بزک کرده ای راه می افتادیم که درصدد بودند جیب هایمان را خالی کنند.

حدود ۲هفته قبل، یکی از دوستانم با آب و تاب برایم تعریف کرد که با دختری باکلاس آشنا شده است و ارتباط زیادی باهم دارند. دوستم با این حرف ها مرا نیز وسوسه کرد تا از آن دختر خانم سوءاستفاده کنم. او یک روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نیز در ویلای پدرش مخفی کرد طبق نقشه ای که در سر داشتیم قرار بود وقتی آن دختر جوان به داخل باغ آمد من نیز ...!

پسر جوان نفس عمیقی کشید و با حالتی تاسف بار افزود: داخل باغ منتظر دختر خانم بودیم که دوستم گوشی تلفن همراه خود را روشن کرد و گفت: از ارتباط خود با آن دختر فیلمبرداری کرده است. در این لحظه با لبخندی گوشی را از دست او قاپیدم تا آن تصویر کثیف را ببینم اما وقتی دقیق نگاه کردم متوجه شدم آن دختر جوان خواهر خودم است که ...! کنترل خودم را از دست دادم و بدون آن که چیزی بگویم با دوستم درگیر شدم.

من او را حسابی کتک زدم. دوستم نیز مقاومت می کرد و با میله ای که در دست داشت آن چنان ضربه ای به بدنم زد که استخوان دستم خرد شد و دچار مشکل جدی شدم. الان دست راستم از کار افتاده است و حس و حرکتی ندارد.

پسر جوان قطرات اشک را از روی صورتش پاک کرد و گفت: حالا می فهمم دخترانی که طعمه هوس های شیطانی من شده اند خانواده دارند و بی احترامی به ناموس مردم یعنی زیرپا گذاشتن ناموس خود آدم! من از تمام جوان ها خواهش می کنم غیرت داشته باشند و ایام جوانی خود را با گناه و معصیت آلوده و سیاه نکنند.

آقای مدیر،ترویج‌فرهنگ کتابخوانی باچه دلخوشی؟

 مدیرکل کتابخانه های عمومی مازندران بخواند!!!

از گذشته های دور کتاب به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی مورد توجه بوده است واولیای دین نیز به پدید‌آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب توصیه‌های مهمی داشته‌اند. امروزه نیز حاصل تفکر و تجربه‌های اهل اندیشه و معرفت بوسیله کتاب در دسترس همگان قرا رمی‌گیرد و کتابخانه‌ها، کانون‌ها و همایش صاحب‌نظران و گلستان پرطراوت صاحبان معرفت است.توانمندی مروج، گزینش کتاب مناسب، ایجاد انگیزه برای خواندن و به کارگیری روش های نو در کتاب خوانی از گام های مهم ترویج کتاب خوانی است.اما اینکه چه اندازه به فرهنگ کتاب خوانی و کتابخانه های استان مازندارن بها داده می شود سوالی است در ذیل مطلب به آن پرداخته می شود.

خوشبختانه در شهرستان 70 هزار نفری  رامسر 4 کتابخانه با کادری مجرب وجود دارد،اما متاسفانه میزان امکانات واصله برای تجهیز این کتابخانه ها نه در خور شهرستان و نه در خور مردمانش است، چرا اینکه مثلا کتابخانه های احمری نژاد و بسمل از داشتن حداقل یک آبخوری برای رفع تشنگی مراجعین یا حداقل برای خود مسئولین کتابخانه که شاید ساعتها وقتشان را در کتابخانه ها می گذرانند محروم است. داشتن کامپیوتر های اسقاطی برای استفاده و جستجوی مطالب مورد نیاز پژوهشگران ، عدم تجهیز کتابخانه به روزنامه های روز از دیگر مشکلات این کتابخانه هاست .

 یکی از خیرین کتابخانه ساز در شهرستان رامسر در سال گذشته اذعان نمود به کتابخانه عشق می ورزد و حتی از فرزندانش نیز برایش ارزش بیشتر و بهتری دارد.وی که حاضربه صرف هزینه ی 20 ملیون تومان کمک و اهدای زمین نسبت به افزایش فضای کتابخانه ی کنار منزلش بود با عدم استقبال مسئولین استان مواجه گشت .این در حالی است که به گفته ی مسئول این کتابخانه در سالهای اخیر به علت نداشتن فضا برای سرویس دهی، کتابخانه از رتبه ی 2 به رتبه 6 تنزل مرتبه داشت.لازم به ذکر است که کتاب های کتابخانه ی فوق الذکر به علت نداشتن فضای مناسب در حال از بین رفتن و فرسوده شدن است . حال چه دل خوشی باید داشت تا فرهنگ کتابخوانی در کشور ترویج شود و کودکان و نوجوانان و جوانان را برای فرهنگ کتابخوانی ترغیب نمود؟

تسلی یک درد

                                       

 با نهایت تاسف و تاثر با خبر شدم هفته ی پیش دوست عزیز و وبلاگ نویس رامسری –نیما محدث دیلمی-به علت شنا در رودخانه غرق شده است.برای خانواده آن مرحوم صبر و آرزوی آمرزش آنمرحوم نزد خداوند عزوجل را خواستارم.

در دیداری که خبرنگاران شهرستان رامسر با خانواده ی آنمرحوم داشتند پدر داغدارش گفتند که حادثه بسیار مشکوک بوده و 2 نفر ناشناس در آخرین لحظات نامبرده را همراهی می کردند.در اینصورت مدیریت پوزخند و تمامی خبرنگاران شهرستان رامسر از مسئولین امنیتی شهرستان  خواستار حساسیت نسبت به این موضوع ، و مشخص شدن علت فوت مرحوم را خواستار است. 

حضور مرحوم در اولین جلسه وبلاگ نویسان شهرستان رامسر

چرا عروس شهرهای ایران شهردار ندارد؟

چرا عروس شهرهای ایران شهردار ندارد؟

هنوز 25 روز از سال 1390 نگذشته بود که به ناگه خبری دهشتناک ، پیکره نحیف شهرستان رامسر را لرزاند." شهرداران شهرستان رامسربه اتهام فساد مالی و رشوه خواری( در ملا عام) توسط مامورین اداره اطلاعات بازداشت شدند". با اینکه فرماندار محترم قول مساعدت دادند که در صورت کسب اطلاعات کافی دلایل دستگیری را در اسرع وقت به اطلاع  شهروندان محترم خواهد رساند ولی تا به امروز بی حاصل بود.با این وجود مردم شهرستان که به ناگاه در اقدامی باور نکردنی 2 شهردار خود را از دست داده ،مدام چشم انتظار بودند که شوراهای شهر با دقت نظر و ریزبینی خاص به انتخاب شهرداران جدید اهتمام بورزند و این شهر بلا زده را از بلا تکلیفی به در آرند.

باری در اوایل خرداد ماه آرزوهای مردم شهر به ثمر نشست و در اقدامی همزمان  هر دو شهردار شهرستان توسط شوراها با حداکثر آرای برای تایید به استانداری معرفی شدند. ولی متاسفانه قریب 50 روز از این اقدام هنوز مردم شهری که شهرستان همیشه جور زیبا ییش را تحمل می کند  در بلاتکلیفی به سر می برند.

از آنجاییکه شهرستان رامسر به عنوان شهر نمونه گردشگری و در همه ایام میزان خیل کثیری از مسافرین داخلی و خارجی است  نیازمند مدیریت پایدار است وانتظار شهروندان عزیز نیزجز این نیست که با توجه به اینکه مهندس طاهایی سابقه نمایندگی مردم تنکابن رامسر را در کارنامه خدمتی خود به همراه دارد و از نزدیک مشکلات شهرستان را از نزدیک لمس نموده است هر چه سریعتر نسبت به رمز گشایی این معضل اقدام نماید.

 سوالی که تداعی کننده اقدامات فوق الذکر است اینست که شهری که داعیه عروس شهرهای ایران را به یدک می کشد تا کی باید بی شهردار اداره شود؟   

مشایی و رامسر

اسفندیار رحیم مشایی نامی است که امروزه برای تک تک ایرانی ها خصوصا شهروندان رامسری بسیار آشنا و تداعی کننده بسیاری از اقداماتش در ماههای اخیر است.نمی خواهم وارد این مقوله شوم که مشایی با گروه انحرافی چه رابطه ای دارد یا عقایدش چیست و یا چرا مدام در کنار رییس جمهورمان قرار دارد.اما به عنوان یک رامسری و شخصی که به شهرم عشق می ورزم انتظار دارم تا عملکرد مشایی حداقل در شهر محل تولدش مورد بازبینی قرار گیرد که این مهم را کسی نمی تواند انجام دهد مگر سایت رامسر نیوز .لذا خواهشمند است مدیریت محترم رامسر نیوز با انرژی مثال زدنی و قابل تقدیری که همیشه به همراه دارد ترتیبی اتخاذ نماید تا حرکات و اقدامات مفید نامبرده در سطح شهرستان مورد ارزیابی و واکاوی قرار گیرد..شاید مشایی زمانی که مدیر کل اجتماعی وزارت کشور بود انتظار زیادی از وی نمی رفت تا برای عمران و آبادی شهری که داعیه شهر نمونه گردشگری را یدک می کشد کاری انجام دهد.شاید زمانی که مدیر رادیو تهران و رادیو پیام بود مردم شهرستان رامسر چشم نداشتند تا به وضع نابسامان این شهر بلا زده رسیدگی کند و شاید زمانی که ...، اما ااز زمانی که،سمتهای رئیس دفتر رییس جمهور ایران،جانشین رییس جمهور در شورای ایرانیان خارج کشور،رییس کمسیون فرهنگی دولت و... را بر عهده گرفت نه تنها مردم شهرستان رامسر به این مهندس می بالند بلکه استان مازندارن نیز رشک می برند.

پس بیاییم واقعیتهای عملکرد این مسئول محترم در شهرستان برای محرومیت زدایی و فقر زدایی را برررسی کنیم.در کنار وبسایتم نظر سنجی در این زمینه قرار دادم/

با تشکر

محمدرضا بهرامی

نقدی بر *رواج بت پرستی یا رواج خرافه پرستی*

درخت پرستی بهتر است یا شخص پرستی؟ (دکتر میلاد محقق)

در هنگام مطالعه سایت ها و وبلاگ ها، به وبلاگ *پوزخند* که توسط آقای محمد رضا بهرامی اداره می شود برخوردم و در آن مطلبی را تحت عنوان  "رواج بت پرستی یا رواج خرافه پرستی"دیدم. 

مطلب جالب و در درخور توجهی بود اما با خواندن این مجموعه نوشته ها مواردی به ذهنم آمد که تصمیم گرفتم آنها را به نگارش در آورم و تحت عنوان نقد و نظر بر این مطلب بر روی وبلاگ خود منتشر کنم. 

و اما بعد: 

جناب آقای بهرامی عزیز؛ 

از اینکه می بینم در میان جمع رامسری ها اندک افرادی مانند شما قلم به دست گرفته و به نگارش مطالبی اینچنینی می پردازید خوشحالم و همیشه آرزو دارم تعداد رامسری هایی که در شبکه اینترنت حضور می یابند روز بروز افزونتر شوند. 

در نوشته های خود به نقد خرافه پرستی و یا به نوعی دیگر بت پرستی پرداختید و به درختی اشاره کردید که در یکی از مناطق رامسر مورد احترام مردم آن حوالی قرار گرفته و از مسئولان درخواست کردید که تبر تیز خود را برای قطع این درخت بکار گرفته و بر علیه خرافات قیام کنند )درخت آقا دار نیازمند تبر تیزمسئولین شهرستان بویژه امام جمعه و مسئول اداره اوقاف و امور خیریه است، اگر خواهان ریشه کنی خرافات در شهرستان هستند). 

همه ما می دانیم که تنها خدا شایسته پرستش و ستایش است و هر چه که غیر خدا باشد نباید مورد پرستش قرار گیرد و اگر چنین شود ما از آن بعنوان خرافه پرستی و بت پرستی یاد می کنیم و آن را مردود می شماریم اما برادر من در این زمینه بحث های عمیق تری هم وجود دارد که در حد حوصله این نوشتار به آن می پردازم. 

در میان ما انسانها هستند کسانی که جلوه های خدا را بجای خدا می پرستند و دلیل اصلی آن هم دست نیافتن به خود خدا است و اگر انسانها به عرفان واقعی راه می یافتند و پرستش مستقیم حضرت حق را تجربه می کردند هیچگاه به غیر خدا توجه نمی داشتند و به همین دلیل است که در گوشه و کنار دنیا مردم به پرستش جلوه های خدا مشغولند. 

ماه پرستان،خورشید پرستان،آتش پرستان، گاو پرستان و غیره... کسانی هستند که از راه پرستش جلوه های خدا، خود را به منبع اصلی انرژی جهان یعنی خدا وابسته می دانند و اگر از این موارد عبور نمی کنند و به خدا نمی رسند به این دلیل است که راه نمی یابند. 

البته برخی از کسانی هم که مدعی خداپرستی هستند خود دچار انحراف شده اند و معبودان دیگری را بین خود و خدای خود قرار داده اند و از طریق آنها خدا را پرستش می کنند زیرا خدا را آنگونه که باید و شاید حاضر نمی بینند. 

برخلاف نظر شما من عقیده دارم، افرادی را که غیر خدا را می پرستند به حال خود واگذاریم و بگذاریم هر کس هر چه را که می خواهد پرستش کند و کاری بکار مظاهر عبادی آنها نداشته باشیم البته برای روشنگری تلاش کنیم و با روشهای درست به آنها راه درست عبادت و پرستش خدای واقعی را یاد دهیم و صد البته نخست باید خود را مورد سنجش قرار دهیم و ببینیم که آیا ما بواقع خدای واقعی را پرستش می کنیم یا خیر؟ 

به نظر من درخت پرستی به مراتب بهتر و کم ضررتر از شخص پرستی است. 

در میان ما کم نیستند افرادی که از پرستش خدای واقعی خود غافلند و اشخاص را مورد پرستش خود قرار داده اند.  

وقتی درخت را می پرستی همه قداستی که برای آن درخت قائل هستی خود ساخته است و تخیلات اختراعی ذهن شما آنها را می سازد اما اگر شخصی را مورد پرستش قرار دهی، آن شخص است که به تو فرمان خواهد داد که چگونه او را ستایش کنی و ممکن است شما را مجبور به انجام پست ترین رفتارهای غیر انسانی وادار کند و شما هم جرات نداشته باشی که از فرامین او تمرد و سرپیچی کنی. 

اما درخت چنین قدرتی را ندارد. 

البته در راه درخت پرستی باز ممکن است انحرافی رخ دهد و شخصی مابین فرد ستایشگر و درخت قرار گیرد و به پیروان آن درخت بگوید از امروز من به شما می گویم که چگونه این درخت را بپرستید. 

و در این لحظه جریان شخص پرستی آغاز می شود و در این هنگام است شما خواهید گفت درخت پرستی بهتر از شخص پرستی است. 

تو را به خدا حرف خودت را پس بگیرید و به مسئولان رامسر بگویید که من اشتباه کردم و مانع انجام کار آنها برای قطع درخت شوید. 

اگر درخت را قطع کنید دست درخت پرستان خالی می شود و نمی دانند که دیگر باید چه چیزی را بپرستند و ممکن است به پرستش چیزی بدتر از درخت رو آورند و آنگاه برادر من آیا شما پاسخ تبعاتش را خواهی داد؟  

البته اگر خوب دقت کنید می بینید که همه کسانی که این درخت را مورد احترام خویش قرار می دهند نمازخوان و مسلمان هستند و در اصل خدای خود را می پرستند همان خدایی که ما می گوییم خدای محمد. 

بروید و مطالعه کنید که چه شده است که یک نماز خوان به این راه کشیده شده است؟ 

اگر به پاسخی رسیدید ما را هم مطلع کنید.   

کمی موشکافانه تر به این مسائل بپردازیم و دنبال راهکارهای بهتر و موثرتری باشیم قطع کردن درخت که کار سختی نیست همین امروز من و شما هم می توانیم این کار را انجام دهیم و نیازی به دخالت مسئولان نیست ولی برادر عزیز و دوست داشتنی، باید با دقت بیشتری این موارد را بررسی و اعلام نظر کنیم و باز باید دید که ما را چه شده است که بجای پرستش پزدان پاک به بی راهه کشیده شده ایم.    

پس درود بر درخت پرستان و وای به حال شخص پرستان باد. 

عزت زیاد. 

منبع :زیر چتر آبی