پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

زندگی


 

شعر زیر از سروده های شاعر گرانقدر جناب آقای حجت الاسلام علیرضا سعیدی (طالشی) شاعر رامسری می باشد.

شایان ذکر است نامبرده از نعمت صدای بسیار زیبایی برخوردار است.

 

    

         

نرگس آتش می پرستید ،داشت شبنم می فروخت

        با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت

 

زندگی چون پرده داری پیر ، در بازار عمر

      مرگ را همچون شراب ناب کم کم می فروخت

 

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

     شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

 

من گلی پژمرده گشتم در میان غنچه ها

      گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

 

سریال انتصاب مسئول رامسری همچنان ادامه دارد

پس از گاف جمعی از پزشکان شهرستان در بکارگیری عبارت " انتصاب  " به جای " انتخاب " برای  رییس شورای شهر،اینبار موسسه آموزش عالی کسری گوی سبقت را از آنا ن ربوده و در اقدامی تامل بر انگیز با افتخار آقای دکتر چاوش ثانی را به سمت رییس شورای شهر رامسر "انتصاب" کرده است.

برای وبسایت پوزخند جای تعجب است که آیا رییس موسسه آموزش عالی  کسرای رامسر(دکتر منصور کیایی)حداقل یکبار شرح وظایف شورا و انتخاب هیئت رییسه را مطالعه نکرده است !!! تا شخصی  را که به گزارش سایت شورای شهر با کسب 3 رای به ریاست رسیده اینچنین بدون مطالعه منتصب نکند .

جای تاسف است که حوزه هایی پرده انتصاب دکترچاوش ثانی را بر دیوارهای شهرستان نصب کردند که دارای مدارج عالی علمی هستند.

وبسایت پوزخند ضمن تاسف از این واقعه برای جلوگیری از تکرار ، لینک قوانین شورای شهر را در زیر قرار می دهد تا احیانا کسانی که از بی اطلاعی رنج می برند به خود آیند و نسبت به مقوله فوق کسب اطلاع نمایند.

قوانین شورای شهر

پوزخند به جمعی از پزشکان رامسر

پزشکان عزیز رامسر

با عرض پوزش

قضیه انتخاب بود نه انتصاب

خیر بزرگ رامسری

  حاج حسن احمد نژاد خیر بزرگ رامسری ،اکنون در بستر بیماری قرار دارد.وی متولد اول فروردین سال 1300شمسی می باشد.دارای مدرک تحصیلی 6 ابتدایی قبل از انقلاب می باشد.پدر مرحومش حاج علیرضا نیز از خیرین شهرستان بوده است و با اهدای زمین بیمارستان کتالم باعث تاسیس این بیمارستان شده است. 

                                                                                     

*حاج آقا یه کم درباره زندگیتون و انگیزه تان برای وقف ، برای مخاطبان وبلاگم توضیحاتی عنایت فرمایید.

***مبنای زندگی من از اوان آن بر پایه ی کمک به مستمندان و همشهریانم  بوده است.تا آنجا که توانستم در این راه کوشش نمودم و سعی کردم موفق باشم.الحمدلله تا اندازه ای نیز موفق بودم.ولی آنطوری که دلم می خواست نشد ،ولی رویهم رفته از زحماتی که کشیدم راضی هستم.من دنبال القاب و ... نیستم.

*می تونید موقوفاتتون رو نام ببیرید؟

***دقیقا خاطرم نیست و این موضوع رو می توانید از حجت الاسلام صفر قاسمی متولی وقف هایم بپرسید.

*از موقوفاتتون خصوصا از  بیمارستان کتالم که پدر مرحومتون بانی آن بودند بازدید به عمل می آورید؟

***متاسفانه من از روزی که مریض شدم دیگر نتونستم به موقوفاتم سر بزنم.

*درباره بیمارستان کتالم حرف خاصی ندارید؟

***بیمارستان کتالم باید هیئت امنایی دلسوز داشته باشد و باید همه در فکر بیمارستان باشند.مسئول بیمارستان کسی باشد که به امور بیمارستان رسیدگی کند.و اگر از بچه های محلی باشند میزان دلسوزی شان بیشتر است.

*شما موقوفات زیادی دارین.هنگامی که مردم از آنها استفاده می کنند چه احساسی دارین؟

***خیلی لذت می برم( همراه با گریه).

*به عنوان یک خیر چه انتظاری از مسئولین شهرستان دارید؟

***پیشرفت و سعادت همشهریانم.منظورم پیشرفت رامسر.

*انتظارتون از کسانی که بضاعت مالی دارند و می تونن مانند شما خیر باشند.

***برای توسعه و عمران شهرستان کمک کنند.فکر نمی کنم توقع زیادی باشد.

(قابل ذکر است که حاج آقا با کسالتی که داشتن خوشبختانه دعوت ما را پذیرفتند).

برای تکمیل مصاحبه ام خدمت حجت الاسلام صفر قاسمی مدیر موسسه نسیم رایانه رامسر و متولی موقوفات حاج حسن احمدنژاد رامسر رفتم.

*لطفا میزان وقوفات حاج آقا را می شه نام ببرید؟

***1- وقف 900 متر زمین برای ساختمان کتابخانه عمومی رامسر.

2- اهدای حدود 600 متر زمین جنب کتابخانه ی عمومی برای برای آموزش و پرورش.

3- اهدای 10000 متر زمین واقع در مارکوه بن کتالم جهت انجام امور خیریه اعم از ایتام ،بیماران خاص،و ازدواج جوانان.

4- زمین دبستان احمدنژاد پیازکش کتالم و دهها کمک دیگر.

 (تولیت کتابخانه ی عمومی و زمین مارکوه بنا بر وقف نامه حجت الاسلام قاسمی می باشد).

*لطفا خاطره ای از ایشان برای مخاطبان وبلاگم نقل کنید .

***در زمان درخواست زمین برای تاسیس کتابخانه ی عمومی شهرستان از ایشان،وی بهترین نقطه ی شهر را برای این کار اختصاص دادند. ساخت کتابخانه مدتی طول شد،در این حین وی مریض شدند.در این زمان هر مسئولی که برای عیادتش می رفتند، درخواست آماده شدن سریع تر کتابخانه می نمود.شاید اداره ارشاد نیز برای تاسیس کتابخانه به اندازه حاج حسن احمدنژاد آنقدر دغدغه نداشت.شب قبل از افتتاح کتابخانه رفتم پیش حاجی و از آنجاییکه مریض بودند بهش گفتم آیا نظری ،خواسته ای برای روز افتتاح دارین؟وی گفت خیر.از وی درخواست جمله ای کردم تا در روز افتتاح کتابخانه از وی نقل قول شود.حاج حسن احمدنژاد گفت ،با افتتاح کتابخانه من احساس می کنم تازه متولد شدم و دیگر نخواهم مرد.

آیا زمان آن نرسیده است که فکری اساسی کنیم؟

خوشبختانه در شهری زندگی می کنیم که مملو از نعمتهای خدادادی نظیر جنگل های سرسبز، دریای مواج، کوههای سر به فلک کشیده و انواع اقسام گیاهان و جانوران نادری است که نیاز به توضیح مکررات نگارنده نیست و هر شخصی که حداقل یکبار از این قطعه بهشت زمینی خدا دیدن کرده باشد بر مطالب فوق الذکر مهر صحه می گذارد.

در عوض چه بد مردمانی هستیم که شکر نعمتهای خداوندی که ، این همه زیبایی را خلق کرده به جای نیاوریم. قطعاً با شرایط اقتصادی و وضع معیشت جامعه ما چه بسا مردمانی هستند که آرزوی دیدن و استفاده از این فضای بکر و مناطق سرسبز را دارند ولی شرایط برایشان مهیا نیست. با این وجود وبا توجه به تلاشهای مستمر و دلسوزانه اهالی قلم شهرستان ،گهگاهی نواقص و کاستی ها و مشکلات عدیده شهر را لیست می کنند ولی متاسفانه با مسئولیتی مواجه هستیم که گویا این دغدغه ها برایشان ارزش یک پول سیاه را نیز ندارد.

روزی با شرایطی خاص، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در بیاناتی گفتند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. اگر این جمله را با شرایط کنونی شهرستانمان بسنجیم باید بگوئیم هرچه فریاد داریم باید  بر سر مسئولین بی مسئولیت و مدیران نالایق شهرستان بزنیم تا بدانها بفهمانیم که مشکلات شهرستان جدی است و سر در زیر برف کردن چاره کار نیست.

جالب آنکه پوزخند بارها و بارها این مشکلات را گوش زد نمود ولی متهم به عدم تشخیص مصلحت و عدم کرنش قلم، زبان تند و تیز و همراه شدن با جریان آب دست آویز منتقدانش بود. ولی با این وجود با توجه به عهدی که در آغاز این پوزخندگاه بسته شد از هر کوششی برای درج و پیگیری مشکلات شهرستان دریغ نخواهم کرد چه آنکه هر که دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید.

حال با این وجود مروری کلی به بعضی از سنگلاخ های پیش روی شهرستان که هم اکنون باعث شده تا با آبرو و حیثیت شهر بازی شود می زنیم.

مشکل اصلی و کلی که اکنون شهرستان به آن مواجه است و به قول حافظ" عجب نقلی است نتوان حل نمودش این معما را" شده است دستگیری شهرداران شهرستان است ، که با توجه به اینکه قریب 20 روز از دستگیری شان می گذرد هیچ منبع رسمی حتی شوراهای شهرستان به خود اجازه ندادند تا اطلاع رسانی دقیقی راجع به این آبروریزی انجام دهند و از مردمی که در روزهای برف و باران و با مشقت فراوان پای صندوق های رأی حاضر شدند و منتخبین خود را به صندوق انداختند عذرخواهی رسمی نمایند. متأسفانه افکار عمومی عملکردهای ناصواب و سکوت معنادار اعضای شوراهای شهر ،راجع به موضوع فوق الذکر را توهین تلقی نموده و حاضر نخواهند شد به راحتی از آن بگذرند و این موضوع در آینده به ضرر شهرمان تمام خواهد شد . وجود اختلاف و چند دستگی در خود شورای شهر نیز مصداق کاملی از عدم دلسوزی شان برای آبادانی این شهر خواهد بودزیرا  سوالی که مطرح می شود اینست که چگونه منتخبینی که برای بقاء خود دل نمی سوزانند تضمینی برای دلسوزی پیشبرد اهداف عالیه و ترقی شهری که ملقب به عروس شهرهاست را در سر داشته باشند .

مسدود کردن تنها کمربندی شهرستان در هفته های گذشته ، عدم پیشرفت  هتل معهوده ، عدم توجه و اختصاص بودجه کافی و کامل برای استفاده و سرمایه گذاری و جذب توریست، وجود ابزار قمار در مناطق پلاژهای ساحلی و استفاده آن در ملاعام، عدم معرفی و سرمایه گذاری برای کوه مخروطی شکل و تاریخی مارکوه، دزدیده شدن مکرر کابلهای مخابراتی و تلویزیونی بر روی این کوه که مردم شرق شهرستان را با مشکلاتی مواجه کرده است، تخریب جنگلها و کوهها به بهانه ساخت فرودگاه و هزاران مشکل دیگر که امروزه عروس شهرستان را به پیرزنی عجوزه تبدیل کرده است نمی تواند پیامهای خوبی برای مردم باشد. مردم بادقت و تمرکز کافی مشکلات را رصد می کنند و عدم پیگیری و حل آنها را برعهده مدیرانی می دانند که روزهای خود را با صرف چای و قهوه در دفاتر گرمشان و پایان هر ماه با فیش های حقوقی که حاصل دسترنج همین مردم است سپری می کنند.

مدیران گرامی، برادران عزیز و احیاناً خواهران ارجمند، تا دیر نشده آماده شوید تا با دلسوزی تان و همت همین مردمی که امرار و معاشتان را تأمین می کنند همتی دیگر کنید تا روزی نشود که خدای نکرده هم تر بسوزد و هم خشک. بیایید پیمان خون ببندیم تا پای جان در برابر شهرمان مسئولیت پذیر باشیم که فردا زنگ حساب است و پاسخ.     

تومار مازندران غربی پیچیده شد


به گزارش محمد حسین ملایی کندلوسی این همایش در سالن آمفی تئاتر بندر نوشهر برگزار شد که در پایان برنامه، تومار استان شدن غرب مازندران امضا و ممهور به مهر شوراها شد.

بر اساس این گزارش پس از اتمام مراسم همایش شوراها و دهیاران و ذیحسابان نوشهر،در محوطه خروجی سالن آمفی تئاتر این شهر نامه ای در قالب یک تومار برای دکتر احمدی نژاد- رئیس جمهوری ایران- نوشته شد و از او درخواست شد تا با توجه استعدادها و پتانسیل های بالای غرب مازندران و همچنین بروز برخی مشکلات برای شهروندان با تاسیس استان جدید در غرب مازندران موافقت کند.

گفتنیست این تومار به مهر شوراهای اسلامی شهرستان و شهر نوشهر ،بخش کجور و شوراهای روستاهای کجور ممهور شد.

منبع مازندنومه

مراسم شهردار کشان به روایت یک منبع موثق

- شنیدی که شهردارها رو گرفتند! مثل این که چند نفر از اعضای شورا و کارمندان شهرداری رو هم دستگیر کردند!

- فقط این ها نیستند که! در گیلان و مازندران 28 شهردار دیگر رو هم بازداشت کردند! همه ی آن ها با هم می خوردند!

- می گن میلیاردی پول ها رو بالا کشیدند!

- نه بابا، مسائل ناموسی و ... در میان بوده! تازه چیزهای دیگه ای هم هست که بعداً معلوم می شه ! اینا رو از یک منبع موثق شنیدم!!

- نه، هیچ کدام از این حرف ها نیست، اونا رو به خاطر مسائل سیاسی گرفتند! اگه موضوع مالی بود، چرا تا حالا نگرفتند! می گن با دوم خردادی ها رفت و آمد داشتند!

- نه آقا! همون موضوعات مالیه، کدام دوم خرداد! اون بیچاره ها که الان دستشون به جایی بند نیست! اونا توی این دولت، حتی نمی تونن مدیر یک مدرسه ی کوچک باشند!

- هنوز کجاشو دیدید، پای خیلی های دیگه هم وسط میاد! حالا ببینیم می تونن تا آخر خط برن یا نه! یا وقتی به برادر این یا اون برسند، ترمز می کنند! می گن اطلاعات این ها رو گرفته و حتی فرماندار شهر رو هم بی خبر گذاشتند!

- همه توی این مملکت دارن می خورن! چرا این ها نخورن! دیگه توی این سیستم نمی شه به کسی اعتماد کرد!

- توی مراسم شهید، هر دو تا رو دستبند زدند و بردند، خیلی کار بدی کردند! بیچاره ها آبرو دارند، خانواده هاشون چه تقصیری دارند!

- دست اداره ی اطلاعات درد نکنه، اگه مثل چین، چند تا از این ها رو اعدام کنند، دیگه کسی جرأت نمی کنه دست به بیت المال بزنه!

-  ...

این ها و خیلی بیشتر از این ها نمونه هایی بود از مکالمات و محاورات مردم در روزهای اخیر در شهرستان رامسر، که در غیاب اطلاع رسانی دستگاه های امنیتی و قضایی، دهان به دهان می چرخد و از یک کلاغ به صد کلاغ ! رسیده است. مسئولین اقدام کننده، خوشحال و راضی اند از این که مفسدین را دستگیر کرده و دلخوش به این که مردم هم بی امان از آنان تشکر می کنند و اعتماد مردم به سیستم تقویت خواهد شد.بعضی منتظرند که پته ی خیلی ها روی آب بیفتد، بعضی هم نگرانند که مبادا در آینده ی نزدیک به حساب آنان هم برسند، بعضی دیگر اما شاکی اند که چرا قبل از حضور در دادگاه و دفاع از خود، مورد تهمت و افتراء قرار گرفته اند ؟ خلاصه ی کلام ، همه سرگرم و مشغول هستند!!

نظر شما چیست؟ و اشکال کار از کجاست؟

" نقص قوانین؟ اجراء نشدن قانون؟ تبعیض در اجرای قانون؟ وجود راه های فرار قانونی؟ عدم برخورد جدی با فساد؟ مجازات های ضعیف؟ ساختار اداری ناکارآمد، قدیمی و ناسالم؟ نقص در سیستم انتخاب مدیران شایسته و کارآمد؟ قدرت بی حد و حصر مسئولان؟ رذیلت های فردی و اخلاقی؟ سست ایمانی و بی توجهی به اعتقادات دینی؟ حرص و طمع و سیری ناپذیری؟ وسوسه های شیطانی؟ شخصیت های نامستحکم و ضعیف؟ احساس عدم امنیت نسبت به آینده؟ فقدان پرسشگری؟ عدم الزام به پاسخگویی؟ افکار عمومی بی خیال و بی وجدان؟ دولتی بودن همه ی امور؟ فقدان بخش خصوصی مستقل و قوی؟ عدم شفافیت در ارائه ی اطلاعات آزاد به همگان و حبس آن در دست دولت و وابستگانش؟ اقتصاد رانتی؟ بلای نفتی؟ ضعف مطبوعات و محدود یت آزادی بیان؟ دستگاه قضایی وابسته به حکومت؟ کمبود یا ضعف نظارتی سازمان های مردمی و نهادهای مدنی در اثر فشار اصحاب فدرت؟ فقدان پارلمان و شوراهای قوی و مستقل و آزاد؟ ضعف دستگاه های نظارتی از جمله دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور و ...؟ و یا معجونی از همه ی این ها ؟!!

آنانی که مسئول هر کدام از این اشکالات هستند ، چه وقت دست به کار خواهند شد؟

آیا دستگیرشدگان بر اساس قانون دسترسی سریع به وکیل دارند؟ آیا قانون مجازات اسلامی با همه ی نواقص احتمالی اش، به طور کامل! در مورد آنان رعایت می شود؟ آیا می توان انتظار قضاوتی عادلانه و متناسب با جرایم احتمالی متهمان داشت؟ چرا اطلاع رسانی درستی صورت نمی گیرد؟ چرا این همه شایعه؟ چرا و چرا و ..؟؟؟

به قول "میشل فوکو" در نامه اش به مهندس بازرگان: "محاکماتی که دولت ها انجام می دهند (بخصوص محاکمات سیاسی)، همواره محک سنجش حکومت ها هستند، نه به این دلیل که متهمان هیچ گاه جنایتکار نیستند، بلکه از آن رو که قدرت رسمی با محاکمه ی دشمنانش، خود را در معرض داوری قرار می دهد و خویشتن را در آن بی نقاب به نمایش می گذارد ... مجازاتی که حساب پس ندهد، هر چند توجیه شود، همواره همان بیداد خواهد بود ..."

توصیه می کنم همه آرام بگیرید،انصافتان را از دست ندهید، و در نهایت امیدوار باشید، زیرا " امید، دارویی است که شفا نمی دهد، اما هر دردی را قابل تحمل می سازد، حتی درد مرگ را ... "

و اما نکته ی پایانی، این متهمان که از مادرشان مجرم و مفسد به دنیا نیامده اند، با این همه اشکالات فردی و ساختاری که انسان سالم را فاسد می سازد، چرا به آن ها به چشم یک "قربانی" نگاه نمی کنید؟ ... البته منظورم شهردار سابق رامسر نیست !!!

 

به قلم دکتر علی وحیدی از وبلاگ پله پله

 

 

جای یک روزنامه محلی به زبان گیلکی رامسری واقعا خالی است

در عصری که از آن با عنوان فن آوری اطلاعات یاد می کنند برای تحلیل مسایل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمی توان به ابزارها و وسایل ارتباط جمعی بی توجه یا کم توجه بود. وجود مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی که امروزه اشکال سنتی آن به شدت دچار تغییر و تحول شده، از جمله ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر جوامع انسانی است و این مهم به گونه‌ای با زندگی روزمره شهروندان پیونده خورده که فقدان آنها مانند نقصی بزرگی در روند همزیستی اجتماعی انسان‌ها تلقی می‌شود. نقشی که رسانه به طور عام در توسعه زیرساخت‌های اجتماعی در جوامع گوناگون انسانی ایفا می‌نماید، انکارناپذیر بوده و شاید به جرأت بتوان گفت که هرگونه توسعه بدون در نظر داشتن سهم رسانه ابتر خواهد ماند.

نشریات محلی نیز یکی از گروههای مهم مطبوعاتی محسوب می شوند. به اعتقاد بسیاری از محققان ، آینده متعلق به رسانه ها و نشریات بومی است و قدرت اثر بخشی آنان بسیار بیشتر از سایر گروه رسانه های همجنس خود می باشد. دانش آموختگان علوم ارتباطات معتقدند نشریات محلی به دلیل کارکردهای ویژه خود در حوزه مسایل بومی عمده ترین نقش را در شکل گیری رفتارهای اجتماعی در پایه ای ترین سطح خود دارا هستند و در نحوه قضاوت و عکس العمل مردم در سطوح ملی و بین المللی نیز از این رهگذار به شکل غیرمستقیم نقش آفرینی می کنند.. رکن‌ اساسی‌ نشریات‌ محلی‌ را محتوای‌ آن‌ تشکیل‌ می‌دهد، هر چند که‌ قطع‌ و اندازه‌، رنگ‌آمیزی‌، عکس‌ و صفحه‌آرایی‌ هر یک‌ نقش‌های‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در جذب‌ مخاطب‌ می‌تواند، داشته‌ باشد. در نشریه‌ محله‌ باید به‌ این‌ سه‌ اصل‌ توجه‌ کرد، 1. اطلاعات‌ محلی‌ 2. خبرهای‌ محلی‌ 3. راهنمایی‌.

انتشار نشریات‌ محله‌ در ظاهر کار آسانی‌ جلوه‌ می‌کند، اما به‌ واقع‌ کار دشوار و درعین‌ حال‌ اگر به‌ صورت‌ حرفه‌ای‌ و تخصصی‌ انتشار یابد در آموزش‌ شهروندان‌، بالابردن‌ فرهنگ‌ زیستی‌ و بهسازی‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ تأثیر شگرفی‌ خواهد داشت‌. یکی از مهـــم ترین نیازهای روزنامه نگاران مطبوعات محلی، داشتن دانش کافی درباره گزارشاتی است که ارائه می کنند.

با توجه به آثار به جای مانده و وجود مستندات تاریخی منطقه ی رامسر نیز به نوبه ی یکی از کانونهای علم آموزی در گذشته بوده است. اساتید ،نویسندگان و شعرای بسیاری در این منطقه وجود داشته اند. تعدادی از این افراد آثار گرانبهایی نیز از خود به جای  گذاشته اند. روزنامه نگاری و شب نامه نویسی نیز مثل سایر امور در رامسر متداول بده است.

 با این وجود و با توجه به افزایش قشر تحصیلکرده و وجود ذهن های فعال کنکاشگرو چشمهایی که به دنبال حقیقت موضوع هستند،کمبود مطبوعات محلی در سطح شهرستان به چشم می خورد.با توجه به لهجه مردم شهرستان رامسر و شهرستانهای همسایه و فرهنگ و تمدن در سطح این منطقه عدم وجود نشریات و جراید محلی که  در زبان و رسوم این منطقه ریشه دوانیده باشد بسیار به چشم می خورد(نشریاتی که آداب و رسوم ،فرهنگ ،زبانزدها و... را به نمایش بگذارد.).امید است مسئولین ذیربط خصوصا با پیگیریهای افراد بومی ،مسئولین اداره ارشاد و با حمایت فرمانداری در این سطح نیز بتوانیم فعالتی در خور شهرستان داشته باشیم.