پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

باید از خسرو نجفی به عنوان سرمایه گذار حمایت جدی کرد

پس از انتشار مطلبی تحت عنوان شوخی با اعضای جلسه "هم اندیشی جهت توسعه شهر رامسر " مهندس شعبانی شهردار اسبق کتالم و ساداتشهر متنی را برایم ارسال کرد که شما مخاطب گرامی را به خواندن مشروح آن دعوت می کنم .

 

 

سلام بهرامی عزیز

شوخی جالبی بود که با شورا کردید که البته کم جدی هم نبود و باعث شد در این نیمه شب که فراغ خاطری دست داد تا احوالی از شهرمان از طریق پژواک بپرسیم ،خاطراتی مرور کنیم و سفره دلی بگشاییم ،که چه بسا ممکن است برخی را خوشایند نباشدو بعضی را مکدر سازد، اما با همه آن ،ارزش گفتن دارد تاشاید تلنگری باشد برای همان برخیها و گوشزدی برای همان بعضیها و در عین حال به قول مادر بزرگ مرحومم شاه باجی "دل گبی " برای پژواکیها هر چند: ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ای و درخواب شدند

تازه به عنوان شهردار شهر کتالم و سادات شهر انتخاب شده بودم که با بازدیدهایی که از شهر داشتم به سختی راه خود واقف شدم.اگر چه خود ،اهل این شهر بودم اما تا انروز به دید، به اصطلاح خریدار به آن ننگریسته بودم.شهری باکاستی های فراوان و درامد اندک که کمترمعضل ان ،خیابانها وکوچه های خاکی بود.به فکر شدم که چه کنم ؟

خواست به حق مردم و خزانه تهی از پول، درمانده در فکر چاره ای بودم که دوستی از استانداری مازندران مهمان ما شد از برای ابراز تبریک .قصه کوچه های بی اسفالت و جیب خالی با وی بازگو کردم که لبخندی زد و گفت:برادرمن تو دیگه چرا غصه میخوری وقتی فردی مثل خسرو نجفی در رامسر هست .

البته تا ان زمان من تنها اسمی از ایشان شنیده بودم و وصف حالی از سلف خود که از درگیریهای شهرداری با وی و چپاول کوه مارکو وشنهای کف رودخانه ......وازبرخی به ظاهر بزرگان شهر و مقامات محلی از دخالتهای نجفی و رد پای او در اکثر تصمیمات شهری و انتصابات محلی و اینکه همه با او مشکل دارند و خیلی چیزهای دیگر که نه در این اندک گنجد و نه ارزش نوشتن دارد.

شرح شنیده ها با وی گفتم که بسیار ناراحت شد ودلگیر که ای رفیق:

هان تا سر رشته خرد گم نکنی کانان که مدبرند سر گردانند

گفتم چطور مگه؟ گفت . : اولا ایشان در بسیاری از کارها بانی خیرند و در خیلی ازفعالیتهای عمران و ابادانی شهر پیشقدم و این افرادی که تو ازشان نام بردی وقتی پیش نجفی میرندتا زانو خم میشند و برای اینکه مردم نگند که اینها ادم نجفیند، جلوی اونها اینطور صحبت میکنند وازش بد میگن واین شده یک شگرد تبلیغاتی برای ایشان.

وتو برادرمن :به نوبتند ملوک اندر این سپنج سرای / کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای

گفتم درست میگی ،شما با اقای نجفی اشنایی ؟ گفت: البته نه تنها اشنایم که از دوستان خوبم نیز هست .خلاصه نتیجه این گفتمان ،قرار ملاقاتی شد بین من و اقای نجفی که الحق و انصاف ملاقات پر خیر و برکتی بود برای دو شهر کتالم و سادات شهر که ماحصل ان اسفالت تعداد زیادی از کوچه ها و خیابانهای شهر از جمله بلوار اصلی سادات شهر تا کتالم بود بدون دریافت ریالی ، که تا چندین ماه بعد دستم باز شد وشروع کردم به پرداخت بدهی و تا انجایی که به یاد دارم تا بعد از رفتن من هم پنجاه ،شصت میلیونی طلبکار بود که خدا خیرش دهد

گر زمن یاد آوری بنویس انجا قطعه ای سعدیا ان گفته های آبدارت خیر باد.

والبته یادم نمیرود که چه بسیار تهمتها زدند و از شراکت من و حاج خسرو داستانها گفتند و از سودهای میلیاردی وی از اسفالت شهر که هزینه کل اسفالت شهر که توسط ایشان انجام شد به میلیارد هم نرسید حال سود میلیاردی از هزینه کمتر از میلیارد از کجا امد نمیدانم .

 با همه این احوال افتخار میکنم که هرگز از دوستی با ایشان نادم نبودم ونیستم و هرگز انرا با همه شایعات کتمان نکردم.

کنم هرشب دعایی کز دلم بیرون کنم / مهرش ولی اهسته میگویم خدایا بی اثر باشد

این مقدار اندکی بود از خدمات خسرو نجفی به شهرم که از این موارد بسیار است و چه بسیار کارهای خیری که او سردمدار ان بود وهست ، که خدا داند و بسیاری از مردم.

عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند/ داستانی است که بر هر سر بازاری هست

اما چرا این گفتاررا پیش کشیدم که به قول دوستان داستان داره.

یادم نمیره در تمامی انتخاباتهای شهر از نمایندگی مجلس گرفته تا شورای شهر اکثر قریب به اتفاق کاندیداها سعی میکردند که از حاج خسرو دوری کنند و در اکثر سخنرانیهای تبلیغاتیشون هم تلاش میکردند به گونه ای وانمود کنند که ارتباطی با نجفی ندارند و چه بسا از اعمال نفوذها ودست یازیهای اون به سرمایه های رامسر ناراحت هم هستند که واقعا برای من عجیب بود.

براستی چرا اینگونه هست ؟ این فرد تا کنون به چه کسی ظلم روا داشته؟ گناه او چیست که با تلاش خانوادگی ورنج زحمت به مکنت رسیدند و امروز که گرد پیری به رویشان نشسته میتوانند از ان بهره ببرند که اکنون نیز هرگز انان را بیکار نمی یابی.

چرا باب مقایسه بین نجفی ها و سایر متمولین شهر باز نمیکنیم که انها برای شهرمان چه کردند وایشان چه کرد؟چرا بسیاری از افراد خاص برای نزدیکی به مردم فکر میکنند که با فریاد دور بودن از نجفی میتوانند به خواسته شان برسند؟ چرا خیلی ها بعد از به دست اوردن مقصود ، به یادشان میاید که نجفی هست و باید از وی کمک گرفت؟براستی چه کردیم که به غیر از نجفی، چندان سرمایه گذار محلی نداریم که برای شهرش پول خرج کند؟

یادم نمیرود وقتی به دعوت منتخبین محترم شورای شهر برای ارائه برنامه کاری خود برای شهرداری اماده میشدم به دیدار حاج خسرو رفتم و گفتم حاجی از من دعوت کردن ولی من هنوز برنامه خودم را ننوشتم ، امدم اول از شما قول بگیرم که در کنارم هستی یا نه، بعد برنامه بدم .هرچند میدونم خیلی ها خیلی چیزها خواهند گفت ولی مهم اینه که شهرمون پیشرفت کنه.گفت : اقا رضا برای من فرقی نمیکنه هرکی بخواد به رامسر خدمت کنه من نوکرشم. گفتم پس یا علی

ویادم نمیره که خیلی از افراد در نشستهای خونه به خونه در زمان انتخابات از مبارزه با سرمایه داری و قطع دست ثروتمندان در تصمیمات شهری سخن میگفتند ولی بعد با خبر میشدیم که اول خدمت حاج خسرو میرسیدند.

البته نه اینکه کار بدی باشه ولی :گیرم به طریقی خلق را فریفتی با دست انتقام طبیعت چه میکنی.

حال سوال من اینست اینهمه پنهان کاری چرا؟ وامروز باز هم منجی خسرو نجفی میشود، چرا که دلسوز است .شاید اگر این نوشته را در وبلاگت بگذاری خیلی ها مرا با باران متلکها و چه بسا تهمتها مورد عنایت قرار دهندکه : از طعنه دشمنان ندارم باکی محتاج عطای دوستانم نکنی ، ولی من میگویم عزیزان بیایید با خودمان رو راست باشیم ،بیاییم با حمایت علنی از افرادیکه برای شهرشان سرمایه گذاری میکنند نه تنها انان را دلگرم کنیم بلکه باعث تشویق سایر متمولین هم بشویم.از انطرف توقع نداشته باشیم کا سرمایه گذاران فقط باید هزینه کنند به واقع این تفکری عبث است .زیرا هرکسی میخواهد در ازای پولی که سرمایه گذاری میکند منفعتی هم ببردو اما تفاوت اینست که این سرمایه گذاری میتواند در جایی غیر از شهرمان نیز اتفاق بیا فتد بدون انکه منفعتی برای مردم شهر داشته باشد.

خدا میداند که این مطالب رابرای دلخوشی و یا مجیز خسرو نجفی ننوشتم و خدا و خود نجفی میداند که بعد از رفتنم از شهرداری برای اینکه سوئ تفاهم پیش نیاید تا مدتها از ایشان دوری میکردم تا جایی که بارها از طریق دوستان مشترک گله میکردند.

وهرگز از ایشان توقعی نداشته و ندارم . گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی اما امروز به همه رامسریها وبالاخص مقامات محلی عرض میکنم که دستان نجفی و امثال نجفی را به گرمی بفشرید و انان را در کارهایتان شریک سازید تا با کمک کار افرینانی چون او ،جوانان این شهر را از بلای بیکاری برهانید.

پایان سخن شنو که ما را چه رسید از خاک در امدیم و بر باد شدیم

بدرود دوست من

ارادتمند :رضا شعبانی 18/10/1392 ساعت 3/20 صبح

پژواک رامسر:

ضمن تشکر و قدردانی از جناب شعبانی که حوصله کردند و متن فوق را به نگارش در آوردند  باید بگویم که مزاح چند روز پژواک به بهانه نوع گفتاری بود که توسط برخی از اعضای شورا در جلسه بیان شد و گرنه ما را چه به سرمایه گذار .

به قول شاعر "هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو ".

 در سنوات گذشته دوستان تصمیم به واگذاری یکی از پلاژهای رامسر به یک سرمایه گذار غیر بومی گرفتند و ما بسیار تلاش کردیم با توجه به محتویات قرار داد و عملکرد شخص مورد نظر این کار صورت نگیرد و در نهایت ما موفق شدیم ،لا جرم سرمایه گذار شکست خورده در پایان کار  به تلفن همراهم زنگ زد و صحبت هایی را مطرح کرد که گویی او رامسری بود و دلش برای این شهر می سوخت و ما غریبه و این موضوع باعث شد زیاد پایی دوستان شورا در امر سرمایه گذاری و سرمایه گذار نشویم ، در ضمن او سرمایه گذار است و ما پژواک رامسر "مگسی کجا تواند که بر افکند عقابی".

ولی دوست دارم در پایان از شهردار و اعضای 7 نفر شورا تقاضا نمایم هر تصمیمی که در خصوص سرمایه گذاری صورت می گیرد با مردم شفاف باشند و عقد قرار داد ها را در اتاق های در بسته انجام ندهند.


نظرات 11 + ارسال نظر
مرادی 1392/10/24 ساعت 03:06 ب.ظ

متاسفم که شخص مراد نام مجهول الهویه که از بد روزگار اسمش با قسمتی از نام خانوادگی من اشتراک لفظی و لغوی داره مبحث جناب مهندس شعبانی عزیز و دیگر دوستان را با تهمت و افترا و انگ به انحراف کشانده و مثل ....ببا بگم بگم خودش را درمقام مدعی العموم نشانده .البته این مراد محترم همانطور که خودش در متن کامنتش متذکر شده برعکس ادعای پوچ و واهی که در مورد شناخت عوام از مهندس شعبانی کرده ولی خدا را صدهزار مرتبه شکر به یمن قدرت سایبری و تکنیک های فضای مجازی IP این آقا مراد از لحظه درج مطالب بسیار وزینشان؟!در عرض مدت یک ربع برخواص شناخته شدند و حالا من به این آقای ..... عرض میکنم لااقل مثل مهندس شعبانی وبسیاری دوستان دیگر شجاعت داشته باش و سعی کن با نام و نشان خودت که پدر و مادرت در شناسنامه ات درج کردند برای این و آن کیفرخواست صادر کن.شاید بتونی حق ملت را بستانی. وسعی کن مستدل و با مدرک حرف بزنی تا مجبور نشی مثل داش محمود 8 سال بگی اسامی مفسدان تو جیبمه بعدا نقل قهوه خونه بشی. باشه آقای....؟

رضاشعبانی 1392/10/23 ساعت 04:57 ب.ظ

سلام به همه عزیزان
ازاینکه زمانی برای ابراز نظر قائل شدیدبسیار سپاس گزارم.یقینا بیان نظرات بهتر از سکوت و در عین حال سکوت مفیدتر از افترا بستن است .لذا از عزیزان تقاضا دارم از تهمت زدن به افراد خودداری نموده به انتقاد سازنده روی اورند ،شاید که اقای نجفی فرصتی بگذارند واین نظرات را ببینند واگر ایرادی در کارشان است اصلاح یا در غیر اینصورت شفاف سازی کنند.در هر صورت بنده وظیفه داشتم از خدمات ایشان یاد کنم و پشیمان هم نیستم.اما علی اقا شام ولیمه نوش جانت ولی خدایی خرج مارو نجفی نمیده ،امیدوارم یه روزی شهردار بشی و یکی هم ازاین حرفها برات بنویسه.بااین حال واقعا عالی بود و خیلی خندیدم.اما اقا مراد عزیز این بگم بگم هایی که راه انداختی تو رو به یاد کسی نمیندازه؟
نکنه شما هم بله؟
بدرود عزیزان

مراد 1392/10/23 ساعت 01:57 ب.ظ

با سلام
راستش حقیر بعد از خوندن مطلب جناب شعبانی و نظرات دوستان موندم که روی صحبتم حاج رضا باشه یا نجفی یا کتالمی و ساداتشهری و حتی این محمد رضا خان بهرامی و یا در آخر جناب اکرا سریان دامت برکاته.
از آخر شروع میکنم جناب نصرالله خان در خواست (...)5 میلیونی (...) ... داخل ماشین خودتون ابتدای ساداتشهر همین سه چهار سال قبل (...) فلان پرونده درگیری بامنابع طبیعی برای فلان هکتار زمین های آبا اجدادیمون که هنوزم بلاتکلیفه خاطر مبارک هست؟پس شما از مشاوره و تایید و تکذیب و این داستان ها نگو که مجبور میشم بغض بترکونم.
اما آقای شعبانی:برادر شما چرا تو این برهه از زمان لازم دونستی از ویژه خوار بزرگوار جناب خسرو خان حمایت کنی؟میشه غرضتونو شفاف تر بیان کنین تا بفهمیم چی تو سر شما و نجفی ها برای نجفیزه تر کردن رامسر میگذره؟
حاج رضا شما قبلا از جانب عوام مردود انگاشته شدین عملکردتون مشخصه برادر.بذارین حرف نزنم.
به کتالمی و ساداتشهریم میگم دوست باشین.خوب نیست این جدل های قبیله ای که میراث بعضی از این نابخردان دیروزی امروز توسط من و شما به نسل بعد منتقل بشه وتهش به مهجور تر شدن کتالم وساداتشهر ببینجامه تا امروز مجبور نباشیم از بیان اسامی شورای شهرمون خجالت بکشیم.واقعا کتالم و ساداتشهر اینقدر قحط الرجاله که اینا بشن تصمیم سازان ...
آقای نجفی:اونقدر از شما میدونم و میدونی که مطمئنم به زودی میشی بابک زنجانی.در موردت مفصل حرف خواهم زد.
اما محمدرضا.در مورد شما چیزی نمیگم چون ذاتت بد نیست و دوستت دارم میخوام نظرمو تایید کنی

ساداتشهری 1392/10/22 ساعت 11:06 ب.ظ

مطالب مهندس را خواندم ول باید خدمت ایشان عرض نماییم ایکاش میگفتن که حاج خسرو چه طوری سرمایدار شدند بله اقا رضا ان موقع حقیر و شما و دیگر عزیزان با ان سن کم که باعث افتخار ما هم بوده به طرف گلوله دشمن می رفتیم همین برادران نجفی با رابطه با فرما ندار وقت در حال (...) رودخانه چالکرود بودند و به اینجا رسیدند اگر نجفی به فکر رامسره چرا کارخانه شن را به روی مردم رامسر بسته و مردم باید از دوهزار و سه هزار تنکابن و از رشت و قزوین شن بیاورندو.... مطالب زیاد است و بعید میدانم اقای بهرامی همین را هم منعکس نمایید بله اقا رضا در زمان شما هم اشتباهاتی داشتید و به کسانی میدان دادید که با امکانات شهرداری صاحب خانه شدند و الان هم خودش را جای دکتر زده و طبابت میکندو.....اینقدر خوش قلب نباشید و گول ظاهر افراد را نخورید بدان هر کس در این رامسر با خلوص نیت خدمت کند جایش در رامسر نیست مثل خود شما و مهندس صالحی و ... با تهمت و انگ دزدی و غیره شما ها را بدرقه کردند و انهایکه هزار چهره دارند در همین رامسر دارای مقام هستندو....

علی 1392/10/22 ساعت 01:21 ق.ظ

من هم در راستای فرمایشات و خاطرات دل انگیز مهندس حاج رضا شعبانی از ایشان یعنی حاج رضا حمایت می کنم و یادش بخیر که در ولیمه ایشان در هتل کوثر چه شامی خوردیم . من هر چه که ایشان گفت تایید میکنم و اضافه مینمایم که تصور این که روزی ما در شهر رامسر و کتالم و سادات محله مهندس حاج خسرو نجفی این پیرغلام اهل بیت را نداشته باشیم و سایه اش از سر ما مردم بدبخت و بیچاره کم شود که خدا آن روز را نیاورد برایمان سخت و کشنده است . در آن صورت چه کسی باید نان زن و بچه ما و خرج شهرداران و کارمندان را بدهد . ای کاش من هم شهردار بودم و برای مدت کوتاهی هم که شده حضور حاج خسرو خان نجفی این افتخار شهر را مثل مهندس حاج رضا درک می کردم و کمی از این خاطرات شیرین هم به ما می رسید ولی حیف ! حالا تا کی من شهردار یا فرماندار بشوم و سعادت درک این قضایا را پیدا کنم خدا می داند، خدا را چه دیدی شاید هم بشوم . راستی مهندس جان از این که برای هرچیزی شعری در کیسه داری خیلی به خودم افتخار کردم و ای کاش همه شهرداران شعر می دانستند و حداقل یک دیوان شعر به اسم خود در می آوردند چون با یک دیوان شعر بهتر می توان امور را اداره نمود .
همین شاعری ات باعث شد که این پوزخند موذی هم به حد خودش پی ببرد و خود را مگسی در مقابل عقاب که همان مهندس شعبانی و حاج خسرو باشد فرض کند و این تنها حرف راستی بود که من در این چند سال از ایشان شنیده ام . اصلاً هر موقع این سرمایه داران دلسوز به سراغ شهرداران ما می آیند آدمها یا همان مگس هایی مثل بعضی ها پیدا میشوند و حال گیری می کنند . یادتان نیست که امثال همین ها پروژه هتل هفتاد ستاره در سفید تمشک را به بن بست کشاندند ؟ کی ضرر کرد ؟ خوب معلوم است سفید تمشکی ها ! اصلاً می دانید که پس از شکست همان پروژه چقدر گدا در سر چهار راهها زیاد شد ؟ بس کن دیگه پوزخند نابکار بی بصیرت !!!

سادات شهری 1392/10/21 ساعت 06:56 ب.ظ

ضمن تشکر از شما اقای بهرامی بابت منعکس نمودن مطالبم باید خدمت شهروند عزیز کتالمی عرض نماییم ما تنگ نظر نیستیم ما عرضمان این است که اگه اقای نجفی به فکر مردم رامسر بوده کار خانه شنی را که هرچه دارد از او دارد را به روی رانندگان کامیون رامسر باز نگهه می داشت و به این مردم در مقابل دریافت وجه شن خدمت میکرد تا این عزیزان برای رفا زندگیشان با جانشان بازی نکنند و به دوهزار و سه هزار و قزوین و...نروند شن و اب خدادادی را با سیمان غربال میکند و با قیمت کلان به همین مردم رامسر میفروشد به نظر شما دارد خدمت میکند و....

[ بدون نام ] 1392/10/21 ساعت 03:00 ب.ظ

با سلام خدمت خبرنگار پرتلاش شهر آقای بهرامی و آقای شعبانی در تایید فرمایشات مهندس شعبانی باید بگویم امثال حاج آقا نجفی ,آقای نصراله خلج ,آقای مهندس پهلوان نژاد و ..... افتخاری برای این شهر بوده و با ید با تمام وجود آنها را حفظ و مورد حمایت قرار دهیم و فراموش نکنیم که همان سفید تمشک تا قبل از احداث تله کابین از هیچ ارزش توریستی برخوردار نبوده و هر کسی بتواند به مثابه این دوستان به شهر خدمت کنند از طرف هنر مندان این شهر قابل احترام می باشد .
اضافه گویی نمی کنم :
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است و بیرون گود کسانی هستند که فقط شعار می دهند و شهر ما هرگز با شعار پیشرفت نخواهد کرد .

کتالمی 1392/10/21 ساعت 02:18 ب.ظ

متاسفانه دیدگاه یه عده چقدر تنگ و تاریکه!
کسی نمی گوید نجفی و نجفی ها پاک و معصوم هستندبلکه حرف این است که دست یک چنین آدمهایی رو باید بگیری بیاری تو رامسر والاکدوم رامسری اصیل پول و سرمایه شو - حالا فرض کنیم گنج کنده باشه یا پیداکرده باشه یا .... - آورد وبرای پروژه ای پا پیش گذاشت.
باید الاهم و فی الاهم کرد. من روستا و شهر آقای نجفی در اردبیل رفتم واقعا نمی تونست سرمایه شو ببره اونجا؟اصلا چرا راه دور بریم نمی تونست شهرهای اطراف ببره ؟واقعا نجفی انقدر عاجز و درمانده بود؟
ماها همش بلدیم تخریب کنیم تا چند صباحی پیش میگفتیم نجفی چنین پولی نداشت و نداره که تله کابین احداث کنه پول مال هاشمی و زید و عمر و بکر هستش حالا دیدیم تله کابین یه نیمچه اشتغالی ایجاد کرده و ازش استقبال شده حالا میگیم نه بابا نجفی ال کرده و بل کرده.
اگر فرماندار بهش مجوز بهره برداری شن یا ... داده خوب چرا ما بعنوان یک رامسری زود نجنبیدیم زودتر از اونگرفتیم ؟!
همه ما کم و بیش نقاط ضعفی داریم و نجفی هم بری از این مسائل نیست ولی بیاییم صرفنظر از هر شائبه ای منصفانه قضاوت کنیم.

از اهلی سفید تمشک 1392/10/21 ساعت 07:50 ق.ظ

جناب آقای شعبانی ضمن عرض سلام و ارادت خدمت جنابعالی باید بگویم که این آقای نجفی که شما از او به عنوان سرمایه گذار و دلسوز شهرستان رامسر نام می برید از رمان احداث مجتمع تله کابین و... در منطقه سفید تمشک از پرداخت عوارض قانونی روستا که باید در ازای درآمد خود تقدیم کند خودداری می کند حال چرا مسئولین نمی توانند به ایشان چیزی بگویند جای؟ اگر ایشان این مبلغ را به حساب دهیاری سفیدتمشک واریز نمایند با این درآمد میتوان بسیاری از مشکلات روستاها را حل نمود.
در اینجا از آقای بهرامی خواهش میکنم به این موضوع هم رسیدگی کند.

چشم شهر 1392/10/20 ساعت 10:47 ب.ظ

آقای شعبانی ، امروز بیرون از گود هستید خوب است خاطره نویسی کنید. ولی اگر دلخور نمی شوید دوستانه باشما بگویم که حرف شما که آقای نجفی برای این شهر نعمتی است ، الحق و الانصاف درست است . ولی شما رفتارهای سازمان و نحوه و نشست سازمان واقف هستید. در عکس فوق آقای نجفی در راس و غیررسمی و ازروی تبختر نشسته است و شهردار و سایر اعضا رسمی . اخلاق اداری حکم می کرد حداقل در زمان ثبت عکس آقای نجفی در وضعیت و حالت رسمی تر عکس می گرفت . در عکس آقای نجفی به نوعی در حال بی اعتنایی به منتخبین مردم دارد.
اما دربخش سرمایه گذاری حق مردم در واگذاری زمین منابع طبیعی چیزی عاید شهروندان نکرده است و درضمن یک شهروند برای رفتن به دریای احاطه شده از طرف نجفی می بایست بدون هیچ گونه تحفیف از لحاظ عمومیت و همچنین رعایت فاصله دریا تا امکان شخصی که 70 متر است از طرف ایشان نادیده انگاشته می شود . آیا سهم مالیات ایشان برای شهروندان درحدی نیست که بخشی از هزینه شهری ار متقبل شود . هرچند شخصیت فردی و روابط اجتماعی ایشان در تغییر این دیدگاه می تواند خیلی کمک کنده باشد . بگذارید رفتارعملی تر به نفع جامعه شهری رامسر از ایشان شاهد باشیم .

نصراله اکراسریان 1392/10/20 ساعت 10:09 ب.ظ

مطالب جالب و پرنقضی بود البته قبلش خودم این نکته رو پیشاپیش متذکر بشم که افتخار آشنایی من بی هیچ مقدمه و سابقه قبلی به دوران شهرداری مهندس رضاشعبانی درشهرداری کتالم و ساداتشهر برمی گردد که در آن دوران حقیر مشاور ایشان بودم از نزدیک و به عینه مشاهده کردم که حمایت از سرمایه گذار اصلی ترین برنامه ایشان بود. مطالب جناب مهندس شعبانی دقیقا ناظر به این نکته ظریف (فشردن دست سرمایه گذارانی مثل نجفی )هست .
آری ،امروز زمان انگ و برچسب و نفی یا اثبات و تحلیل قهوه خونه ای نسبت به سرمایه گذاری مثل نجفی نیست.
امروز نه فقط نجفی بلکه دست هر سرمایه گذار علاقه مندی را بایدفشرد و برایش بخاطر ایجاد و توسعه صنعت گردشگری و ایجاد اشتغال و ...فرش قرمز پهن کرد.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.