پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

امتیاز ویژه برای قوی یا تبعیض مثبت به نفع ضعیف

دکتر وحیدی مدیر وبلاگ پله پله در آخرین پست از وبلاگش نوشت :
آیا سرمایه دار یک آدم چاق با شکمی برآمده و گردنی ستبر است که به خلایق فخر می فروشد و ناز و افاده می کند و زالو صفت در حال مکیدن خون مردم و دولت است و هیچ گاه هم سیر نمی گردد ؟ یا فردی است زحمتکش که هستی و نیستی خود را در طبق اخلاص گذاشته و فداکارانه از زندگی و خانواده اش گذشته و در حال خدمت به مردم است ؟

چندی قبل مصاحبه ای با یکی از متمولین ، که عنوان خودخوانده ی " پدر توسعه ی شهر " را یدک می کشد ، در نشریه ای به چاپ رسید و همان مصاحبه عیناً در برخی از وبلاگ ها هم درج گردید . همین امر انگیزه ای شد برای نوشتن این مطلب ...

آیا سرمایه دار یک آدم چاق با شکمی برآمده و گردنی ستبر است که به خلایق فخر می فروشد و ناز و افاده می کند و زالو صفت در حال مکیدن خون مردم و دولت است و هیچ گاه هم سیر نمی گردد ؟ یا فردی است زحمتکش که هستی و نیستی خود را در طبق اخلاص گذاشته و فداکارانه از زندگی و خانواده اش گذشته و در حال خدمت به مردم است ؟ راستش را بخواهید اکثریت مردم ما با سوء ظن و تردید به اغنیاء می نگرند و می گویند این حق پایمال شده ی ما است که در جیب آنان قرار دارد . از آن سو اگر از پولداران بپرسید ، طلبکار هم هستند که حقشان بیش از این ها بوده و حمایت لازم از آنان ، توسط دولت صورت نمی گیرد ! چنان که در آن مصاحبه هم به نوعی گفته شد و البته آن سرمایه دار فراموش نمی کند که حالی به این دولت یعنی دولت نهم و دهم ! بدهد و غیر مستقیم دولت های قبلی را به اهمال متهم کند ! که آن قدیم ها به این کار می گفتند پاچه خواری . لازم به ذکر است که امثال این آدم در دولت های قبل هم عیناً همین حرف ها را می زدند و به اصطلاح نان را به نرخ روز می خوردند ...

دلیل این فاصله ی دیدگاه میان اغنیاء و ضعفاء چیست ؟ این شکاف چگونه ترمیم می شود ؟ اصلاً چرا پس از مدتی از میان این سرمایه داران ، الف - خ و ب - ز و احتمالاً خ - ن و ... درمی آید که با لباس راه راه و دمپایی و البته از پشت ! در حال افشاء شدن هستند و مردم هم مات و مبهوت به صفحه ی نمایش تلویزیون زل زده و از تماشای زمین خوردن و خوار شدن آنان لذت می برند ؟

از سوی مردم که علت قضیه روشن و البته متعدد است و نتیجه ی همه ی این عوامل ، بی اعتمادی به قدرت از هر نوعش است . عدم رعایت قانون از سوی قدرتمندان ، مشکلات فرهنگی و تاریخی ، اعتقادات مذهبی ، فاصله ی شدید طبقاتی میان آنان و ثروتمندان ، مسائل اخلاقی و ... تنها گوشه ای از ماجرا است . اگر شما با هزار بدبختی پس اندازی جمع آوری نمایید و با هزار بدبختی دیگر وامی هم جور کنید و بخواهید سرپناهی برای خود بسازید ، فکر می کنید شهرداری چقدر بابت عوارض ساختمان برای شما تخفیف قائل می شود ؟ اگر آشنا و پارتی داشته باشید و البته پس از خوار و حقیر شدن در راهروهای شهرداری ، شاید بتوانید چند ده هزار تومان کمتر پرداخت کنید ! حالا سرمایه داری را تصور کنید که با کلی ناز و کرشمه و با وام کلان بانکی چهار در صد و حتی کمتر ، چندین هزار متر خانه و آپارتمان و اخیراً مرکز خرید و پلاژ می سازد و آن را به اسم طرح های گردشگری جا می زند . از همان ابتدا به خاطر اینکه لطف نموده و به شهر ما قدم گذاشته ، تخفیف های میلیاردی می گیرد ، همه دنبال کارش هستند که مبادا ناراحت شود و قهر کند ، بعضی ها کارهای خاصی می کنند و در قبال خدماتی ! که ارائه می دهند برای منافع شخصی و یا حتی عمومی خاصی ! از او طلب کمک نقدی یا ... می کنند ! ممکن است او به این افراد پیشنهاد کند که سند یک باب مغازه از همان پاساژ را به اسم یکی از اقوام بزند ، به نصف قیمت ! ممکن است پیشنهادش تقبل قسمتی از هزینه های فلان اداره یا نهاد باشد ! ممکن است برای ساخت یک مکان عمومی چهل یا پنجاه درصد هزینه ها را هم بپردازد ! درست مثل این است که شما با سرعت زیاد و خطرآفرین در جاده حرکت می کنید و پلیس شما را متوقف می کند و می خواهد شما را صدهزارتومان جریمه کند . در این موقعیت شما اگر آدم زرنگ و ناقلایی باشید و خدای نکرده آن مأمور هم محتاج و متخلف باشد ، می توانید لای مدارک ماشین ، بیست هزار تومان ، یعنی دو برگ ده هزار تومانی ناقابل بگذارید و تقدیم کنید ، البته کسی نباید متوجه شود ! در این صورت با اجرای موفقیت آمیز پروژه تان ، هشتاد هزار تومان سود برده اید ! مطمئن باشید ضرر نکرده اید ، چون این روزها در سایه ی پیشرفت های نجومی اقتصادی دولت های نهم و دهم ، با بیست هزار تومان ، حتی فحش هم نثار شما نمی کنند !!!

بگذریم ، اما سخن اصلی این است که این وسط سوراخ دعا را گم کرده ایم . مشکل جدی ما فقدان قوانین کارآمد ، عدم اجرای درست همین قوانین موجود ، تبعیض در اعمال آن ، نقص در سیستم های نظارتی ، ضعف در دادرسی عادلانه ، نداشتن مطبوعات و نهادهای مدنی مستقل و قوی و آزاد ، کاهش سطح امنیت ، اعتماد و آرامش در عرصه ی عمومی و ... است و به عبارت جامع تر نیاز اصلی ما گام نهادن در مسیر " حکمرانی خوب " می باشد . اگر مشکل ما فقط فقدان سرمایه و سرمایه دار بود که با فروش نفت در دولت های نهم و دهم قضیه باید حل می شد ! چرا که به اندازه ی تمام تاریخ نفتی ما ، از اولین چاه نفت در مسجد سلیمان تا سال 84 ، در این هشت سال نفت فروخته شد ! ده ها برابر این هم بفروشیم مطمئن باشید ، همین آش است و همین کاسه ... حالا آدم پولداری که دست چپ و راستش را نمی شناسد و سواد کافی حتی در حد خواندن و نوشتن هم ندارد ، حرف از توسعه می زند ! توسعه خود مفهوم پیچیده ایست که برای فهم آن به ذهن های پیچیده و پر از پرسش نیاز داریم ، نه آدم هایی که بند نافشان را با رانت و امتیازات ویژه بریده اند . مگر می شود از توسعه حرف زد و به انسان و کرامت و آزادی اش بی توجهی نمود ؟ یا به عدالت وقعی ننهاد ؟ آن هم عدالت به معنای درستش ، نه عوام فریبی و دروغ ؟ این عدالت نیست که همه دنبال جورکردن وام و دادن امکانات به کسانی باشند که سرمایه شان را در فضاهای مشوش و مه آلود به چنگ آورده اند . از آن طرف یک کارآفرین خرده پا را آن قدر بچرخانیم که سرگیجه بگیرد و از خیر تولیدش بگذرد و آنگاه همان سرمایه داری رانتیر ، داد و قال راه بیندازد و فخر بفروشد که کسی جز او کارآفرین واقعی نیست . مثل این است که دو نفر را در شرایط متفاوت نگاه داریم ، به یکی آب و غذای کافی بدهیم و اجازه ی دوپینگ هم برایش صادر نماییم و آن دیگری را در شرایط گرسنگی و سختی . تازه به این هم قانع نشویم و فرد فربه و دوپینگ کرده را در سمت داخلی یک پیست مسابقه و آن آدم زار و نحیف شده را در سمت خارج پیچ مستقر کنیم و سوت شروع مسابقه را به صدا درآوریم و برای عزیز داخل پیچ هورا هم بکشیم ! نتیجه از قبل معلوم است و اختلاف این دو لحظه به لحظه بیشتر خواهد شد . مگر معنی اختلاف طبقاتی و فاصله ی فقیر و غنی غیر از این است ؟

در ادبیات مربوط به عدالت در دنیای غرب ، مفهومی به نام " تبعیض مثبت " وجود دارد که اگر هم قرار باشد بنا به ضرورت تبعیضی اعمال گردد ، باید به نفع افراد ضعیف جامعه باشد ، نه این که به انحاء مختلف فربگان را فربه تر نماییم . ما که از بام تا شام دم از عدالت می زنیم آیا غیر از کارهای سطحی مثل دادن یارانه و البته سیب زمینی قبل از انتخابات ، کار مهمی کرده ایم ؟ اگر انجام شده چرا نتیجه نداده است ؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.