پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

مورخ ساروی :از اینکه عصبی شدم رنج می برم

حسین اسلامی ساروی در واکنش به اظهارات در مورد نامه اخیرش به وزیر کشور که با توهین  به شهروندان غرب استان و نماینده محترم چالوس  و نوشهرهمراه  و احساسات بسیاری از مردم را جریحه دار کرده بود در اظهار نظری  (پوشش کامنت) در یکی از سایتها عصبی شدن خود را رنج آور دانست.

هم ولایتی عزیزم جناب جمشید حجتی نیا حرف دل مرا زدی،راست گفتی،از اینکه عصبی شدم و از اینکه با استان سازی دارند سر نخ را گم میکنند رنج میبرم.

از اینکه یک نماینده بجای علت با معلول بازی کند و مردم را به جان هم بیاندازد رنج میبرم ،از اینکه تهران و سمنان به مازندران تجاوز کرده اند رنج میبرم،از اینکه با گلستان سازی چندان گلی بر سر مردم شرق مازندران نزدند رنج میبرم،از اینکه به غرب مازندران هم نرسیدند رنج میبرم من به ریشه ی این گرفتاریها توجه دادم که از دلارهای هفت تومانی مابیابانهای اراک و چاه بهار و ... را آباد کردید.

حالا شهر داری این شهر ها از عوارض این صنایع دارند کار میکنند.اما در مازندران چه شد؟ آیا شما از اینکه تمام صنعت گردشگری ما شد ویلا داریم رنج نمی برید؟از کشاورزی ما چی؟حالا به ما کارخانه سیمان میدهند !!!! آیا شما میدانید که این استان سازی ها در آینده دور چه بلایی سر مردم خواهد آورد؟

آیا شما میدانید که با قطعه قطعه کردن استانها تفرقه و تمایلات خانمان بر انداز قومی گری چه بر سر ایران خواهد آورد؟ من شواهد زیادی هم در داخل و هم در خارج دارم،من هم مثل تمام مردم ایران آرزو دارم که خاش و سراوان هم آباد تر بشوند،من هم مثل تمام مردم مازندران آرزوی سعادت و خوشبختی و آبادانی بیشتر غرب مازندران را دارم.من به دولت میتازم که ضعف خودشان را با تفرقه در بین مردم نپوشانند.

 شما میدانید که نمایندگان ما به نمایندگی دوره ی بعدی خودشان بیشتر فکر میکنند، اجازه بدهید که بیشتر وارد این قضیه نشوم،شما نمیبینید که با گلستان سازی چه فرقی کرد؟با ما بیشتر دوست شدند؟چهار نفر پست و مقام بالاتر گرفتند. من هم حرف شما را زدم،آنهم با شیوه ی دیگر حالا هم به لطف خدا این چراغ روشن شد. مقاله من که به نفع غرب مازندران شد.

تمام حرف من این است که درد را درمان کنیم،علت درد را پیدا کنیم،مردم را بازی ندهیم به مسولین توجه بدهیم که بیشتر به فکر منطقه باشند. توانایی های مردم عزیز در غرب مازندران در جدا شدن نیست، توانایی های مردم غرب مازندران در این است که هم غرب مازندران را و هم دیگر مناطق مازندران را آباد تر کنند.عامل وحدت و پیشرفت و عزت و سر بلندی مازندران و ایران شوند. از قلم نازنین شما هم سپاسگزارم. امثال شما را در غرب مازندران داریم که طاقت جدایی نداریم،هر کجا میروید ما را هم با خود ببرید. به خدا قسم ساری و تنکابن و رامسر و گلوگاه و... برایم فرقی ندارد. من مازندرانی هستم

مطالب مرتبط

سر مردم شیره نمالید که گلستان سازی کنید 


آقای اسلامی احساساتی نشوید


نظرات 2 + ارسال نظر
سجاد 1391/11/25 ساعت 11:09 ق.ظ

آزمون کارشناسی ارشد سراسری در روزهای 18 و 19 و 20 بهمن 1391 در نوبتهای صبح و بعد از ظهر در سراسر کشور برگزار شد . در استان مازندران سه شهر ساری و بابل و بابلسر به عنوان مکان برگزاری آزمون در نظر گرفته شد . بدین ترتیب که کلیه داوطلبان شهرستانهای شرق قائمشهر در ساری آزمون دادند و در مورد قائمشهر و شهرستانهای غرب آن ، آقایان در بابل و خانمها در بابلسر آزمون دادند . یعنی یک رامسری که ساعت 8 صبح آزمون داشت باید ساعت 3 صبح حرکت میکرد تا خود را به بابل یا بابلسر میرساند . البته این شیوه در سالهای اخیر هم در مازندران وجود داشت . اما نکته اینجاست که اگر مکان برگزاری این آزمون در مازندران فقط دانشگاههای سراسری مانند دانشگاه مازندران ( بابلسر ) و دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بود میشد اینطور استدلال کرد که چون غرب مازندران هیچ دانشگاه سراسری ای ندارد نمیتواند حوزه مستقل برگزاری آزمون کارشناسی ارشد داشته باشد . اما وقتی که مثلا در ساری و بابل دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی هم به عنوان مکان برگزاری آزمون کارشناسی ارشد در نظر گرفته میشوند این سؤال به وجود می آید که با وجود دانشگاههای مختلف پیام نور و غیر انتفاعی در شهرهای مختلف غرب استان آیا اختصاص ندادن یک حوزه مستقل برگزاری آزمون کارشاسی ارشد به غرب مازندران ظلم به داوطلبان غرب استان نیست ؟ بعد میگویند که چرا غرب استانیها میخواهند استان مستقلی داشته باشند . این تازه جدیدترین مورد تبعیض در حق غرب مازندران و یکی از نمونه های بسیار بسیار کوچک آن بود .

علی 1391/11/09 ساعت 04:11 ب.ظ

سرور ارجمندم جناب حاج شیخ مورخ ساروی نسب مازندرانی الاصل تهرانی مقام ... و اما داداش چرا این قدر به خودت فشار آوردی و می آوری ؟ مگر نمی دانی جنس ایرانی اعتبار معتبار ندارد عزیز دل برادر ؟ آنقدر تند رفتی که جمشید خان حجتی نیای فعلی که انسان ساکتی می باشد به حرف درآمد ! نه به خاطر انتخابات آزادی که در پیش است بلکه از روی وطن پرستی ... شما که مورخ هستی بهتر میدانی که حب الوطن من الایمان هست یا نه ؟چه خون هایی که به خاطر همین وطن ناقابل ریخته نشده است ؟ حالا فردا پس فردا شمس و شریعت نژاد هم بیایند به شما فحش های بد بد بدهند خوب است ؟ نکنه شما از نسل جد بزرگ ما مازوخ خان علیه الرحمه هستی که دوست داری به شما بد و بیراه بگویند ؟ نکن این کارها را عزیزم ! می دانی اگر ما مردم این طرف فشار را از سر بزرگان خود مثل حجتی نیا و شمس و مشایخی و شریعت نژاد و مخصوصاً مهندس راهب برداریم چه بلایی بر سرت می آید ؟ نمی دانی دیگر !!! شانس آوردی من این دفعه نامزد نیستم و برای این که دوستان خوش باشند و چندین مراسم نامزدی با هم نباشد و مردم هم سرگردان نشوند و انتخابات هم به بطلان کشیده نشود نامزدی خود را به تأخیر انداخته ام وگرنه چنان بلایی بر سر مرغان آسمان می آمد که شما به حالشان گریه می نمودی ...
راستی من چند وقتی است که بیکارم اگه توی دم و دستگاهتان مورخ پورخ خواستید ما را در نظر داشته باش ... شیرینی شما هم محفوظ است ... یک روز ناهار کافه درمد !!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.