پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

آقای طاهایی تجزیّه طلبی یا حقّ طلبی؟

تجزیّه طلبی یا حقّ طلبی؟

«علیمردان محمّد زاده»

«عضو شورای بخش کلاردشت»                          

تلاش و پی گیری منتخبان مردم در شوراها و مجلس شورای اسلامی در سالهای  اخیر برای ایجاد استان جدید در غرب مازندران در واقع پاسخ به مطالبات  به حقّ مردم  این دیار است که سالهاست احساس می کنند با توجّه به تاریخ کهن، موقعیّت جغرافیایی و پتانسیل های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای توسعه همه جانبه نیازمند تمرکز مدیریّت در این منطقه محروم گذاشته می باشد.

قطعاً کسانی که به نمایندگی مردم در این عرصه تلاش می نمایند و اتّهام تجزیّه طلبی زیبنده مردم همیشه حاضر در صحنه های انقلاب، دفاع مقدّس نبوده و حدّاقل جناب آقای استاندار حمایتی از این خواست به حقّ مردم و خانواده های معظّم شهدا و ایثارگران نمی کردند.

و مثل همیشه برای رسیدن به مطالبات و حقوق خود رنج های بی شمار را خودمان تحمّل می نمائیم.

جناب آقای مهندس طاهایی آیا می دانید در مدیریّت های کلان استان از نیروهای  توانمند و با تجربه غرب استان تا به حال کمتر استفاده شده است و یا با آنان بی مهری صورت گرفته است. 

آیا می دانید هیچگاه پروژه های عمرانی اجرا شده در غرب با شرق استان قابل مقایسه نیست.  

آیا می دانید پتانسیل های غرب در بودجه های استانی جایگاهی کمتر دارند؟

در صورت امکان بفرمایید در خصوص بحث گردشگری غرب استان با همه موقعیّت های تاریخی و جاذبه های طبیعی چه سهمی دارد؟ 

آیا توسعه و آبادانی استان گلستان مرهون جدایی اش از مازندران نیست ؟

چرا بعضی شهرهای اردبیل با جمعیّت کمتر از بخش های غرب مازندران توسعه یافته ترند ولی بخش های بزرگ غرب که شرایط شهرستان شدن را دارند، مورد حمایت قرار نمی گیرند؟

انصافاً میاندرود ساری شرایط بیشتری نسبت به کلاردشت  برای ارتقا داشته است؟ البته از اینکه میاندرود به حقّ خود رسیده خوشحالیم ولی حقّ ما نیست که به حقّ خود نرسیم.

  آیا فرودگاهای رامسر و نوشهر از قدمت و موقعیّت کمتری نسبت به فرودگاه تازه تأسیس ساری برای توسعه داشته اند؟  آیا موقعیّت و قدمت بندر نوشهر از بندر امیرآباد کمتر بود؟

آیا حقّ ما نبود پروژه ملّی آزاد راه به نتیجه می رسید؟                    

آیا غرب استان با وجود توریست پذیر بودنش نمی بایستی از ساحل مناسب تری برخوردار می شد تا سرانه درآمد گردشگری منطقه افزایش می یافت؟

جناب مهندس طاهایی، ما برای دریافت خدمات و پی گیری مطالبات مردم مجبوریم شبانه به سمت ساری حرکت کنیم و شامگاهان نیز به شهر خود برگردیم و بعضاً برای أخذ امضایی پای نامه ای سحر همان شب راهی ساری شویم...!

آیا براستی تحمّل این همه رنج ها برای ابد حقّ ماست؟

غرض از پی گیری پاسخ منطقی به این خواست طبیعی مردم محروم است و اتّهام تجزیّه طلبی سزاوار مردمی که از ثابت قدمان مسیر انقلاب بوده و در این عرصه شهیدان بی شماری تقدیم نموده اند نه بوده و نه خواهد بود و بی تردید همراهی حضرتعالی که خود از پیشگامان حرکت های انقلابی برای پیروزی انقلاب، و دفاع از نظام در منطقه بوده اید، موجب رضایت خدای سبحان خواهد بود.

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر جمشیدنژاد 1391/07/20 ساعت 01:00 ق.ظ

با سلام
از موضع مخالف ، نکاتی پیرامون تاسیس استانی جدید در غرب مازندران ، به حضورتان عرض می نمایم:
1- «ایران» عزیز ما در درازنای تاریخ از به هم پیوستن ده ها قوم و قبیله و نژاد شکل گرفته و « مام میهن» در طی این سال ها ، فرزندانش را در جای جای پهندشت این سرزمین لاله خیز به زیر پر و بال خویش گرفته است. به این ترتیب میهن ما از هم پیوستگی و همگرایی اقوام مختلف شکل گرفته و تا بدین روز ، استوار مانده است.
2- موضوع تعدد استان ها بر حسب آن چه که من مطالعه نموده ام در بسیاری از کشورهای دنیا رایج بوده و امر غریبی به نظر نمی رسد.اما آن چه که آن را در کشور ما تبدیل به یک چالش می نماید این است که انتزاع بخش هایی از یک استان با محوریت قبیله و قوم گرایی، موجب سست شدن آن رشته ای می گردد که این دانه های اقوام مختلف را چونان مهره های تسبیح به هم پیوند داده است.
3- وقایع پس از پیروزی انقلاب سال 1357 نشان می دهد که با تحریک و توطئه بیگانگان و عده ای وطن فروش ، در چهارگوشه ایران عزیز اقوام مختلفی داعیه تجزیه طلبی پیدا نموده که نتیجه آن جز برادر کشی وتلاش بسیار برای هیچ نبود؛ کما این که اکنون نیز هر از چند گاهی زمزمه هایی از این دست در مرزهای باختری و شمال باختری کشور و دیگر حاها شنیده می شود.
4- تاسیس استانی در غرب مازندران به صورت مجرد و مستقل می تواند موضوعی بسیار ساده و از جهاتی به واسطه سوء مدیریت و خودخواهی و تنگ نظری برخی از مدیران مرکز نشین ، امری طبیعی و از جمله حقوق مردم این منطقه قلمداد شود. اما به باور بنده در یک رویکرد کلان و براساس یک راهبرد همه جانبه گرا ، هر اقدامی که موید واگرایی و حرکت گریز از مرکز باشد ، به نوعی خیانت به تاریخ و آرمان های این سرزمین خواهد بود.
5- آن چه که امروزه تقسیم استان ها را موجه جلوه می دهد ، تجربه استان های جدید و شتاب رشد و توسعه و افزایش اعتبارات آن ها پس از تفکیک می باشد.در این راستا آیا بهتر نبود دولتمردان محترم به جای صرف هزینه های گزاف تاسیس استان جدید ، توزیع عادلانه تر امکانات ، انتصاب افراد بومی ،توجه به زبان و آیین های اقوام و ... را در دستور کار خویش قرار می دادند؟ آیا این کار به نوعی پاک کردن یا عوض کردن صورت مساله نمی باشد؟
6- نکته دیگر قابل توجه این است که تاسیس استان جدید خود شروع چالش های جدیدی خواهد بود . در تجربه اخیر تقسیم استان ها در خراسان ، دیدیم که نزاع بر سر انتخاب مرکز استان جدید یا دیگر مسایل ، چه آشوب ها و ناآرامی هایی را پدید آورد و چه خون هایی را بر زمین ریخت.
7- در یک جامعه رو به رشد و تعالی با انسان هایی فرهیخته و متمدن ، گره مشکلات با سرپنجه تدبیر و خردورزی به دور از تعصبات کور و هیجان های کاذب و سوارشدن بر امواج احساسات مردم و کوبیدن بر طبل عوام گرایی باز می شود. مشکل عدم تخصیص عادلانه امکانات هر راه حل منطقی ای که داشته باشد ، راه آن تقسیم و تفکیک استان نخواهد بود.
برقرار باد ایران سربلند در سایه همگرایی آحاد ملت!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.