پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

یادش بخیررررررر


 با دیدن این عکسها یاد معلم زیست کلاس اول دبیرستانم افتادم که جلوی 50 دانش آموز منو کشوند پای تخته سیاه و جلوی همه آبرومو برد که چرا اینها رو پوشیدی/ وقتی سیستم تربیتی-آموزشی ما اینطوری باشه وای به حال ...

محمدرضا بهرامی 1391/03/31 ساعت 11:43 ب.ظ
نظرات 13 + ارسال نظر
سمانه 1391/04/09 ساعت 10:56 ب.ظ

سلام آخر
بله نیاز به تفسیر شعر نیست
قصد من پیام مهر بود که شما متوجه نشدید. کمی با خود و دیگران مهربان باشید علی آقا.

علی 1391/04/08 ساعت 08:50 ب.ظ http://www.

سلام مجدد سمانه خانم
برای ما همین اعتراف کافیه .ولی خواهر گرامی باید خیلی مواظب باشی که در دام انحراف نیفتی . اون شعری که نوشته بودی مال خواننده سبزهای ... بیب ... بود . درسته سروده فریدون مشیریه ولی خود مشیری هم همچین ارزشمدار نبود ! گاهی آمدن فتنه و انحراف خیلی مخفیانه است و مثل راه رفتن مورچه سیاه در شب سیاه روی سنگ های سیاه است و ممکن است ارزشی ترین آدمها رو گول بزنه ! برسیسای عابد و طلحه و زبیر رو هرگز فراموش نکن ! در هر حال خیلی مخلص شما هستیم و همچنان از پوزخند اعلام برائت می کنم !!!

سمانه 1391/04/08 ساعت 12:41 ب.ظ

سلام
ما پیرو ولایت فقیه هستیم
گاهی سکوت بهترین پاسخ خواهد بود
توصیه میکنم مراقب خودتون باشید

علی 1391/04/07 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.

سلام سمانه خانم گرامی
با توجه به اون شعرت فهمیدم که شما از طایفه فتنه گران هستی و تا بحال خودت رو مخفی کرده بودی ! از این به بعد شما هم در برنامه گروه ما قرار میگیری!!! حالا این یه دفعه رو ندید می گیرم ولی بار دیگه بخششی در کار نیستا !!!
در ضمن راسته کار ما تفنگ نیست و ما بیشتر با چماق و زنجیر سروکار داریم و همچنین ابزار جنگ نرم مثل اینترنت و بخصوص فیس بوک ! که با بوک میزنیم توی فیس افراد بی بصیرتی مثل همین پوزخند !!!

سمانه 1391/04/06 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام آقای علی آقا
فقط یک چیز میخوام بگم و انتظار دارم کمی تأمل کنید

تفنگت را زمین بگذار ای برادر...

علی 1391/04/06 ساعت 01:08 ب.ظ http://www.

سلام سمانه خانم عزیز و با احترام به نظر ارزشمند شما
من اگر توی پوز این پوزخند بی بصیرت نمی زدم خدا می داند الان به کدام مقدسات ما گیر می داد ! احتمالاً الان توی زندان بود و این از برکات نقد بیرحمانه است که تا حدودی افراد را اصلاح می کند حتی اگر آن فرد پوزخند غیر ارزشی باشد !بد کاری کردم که با نقدهای آبدارم که شاید از نظر شما آبکی باشد ایشان را به سمت بهشت هدایت می کنم ؟ این عوض تشکر شماست ؟ نکنه شما هم بصیرت لازم را ندارید ؟ من به جماعت نسوان احترام زیادی قایل هستم و توی مرام ما نیست که به بانوان نازک تر از گل بگوییم ! اگر مذکر بودید که شما را هم به راه راست هدایت می فرمودم !!! خلاصه از من به دل نگیر ! با توجه به اسمتان شما حتماً باید از یک خانواده ارزشی باشید و نباید از یک فرد غیر ارزشی مثل ... بیب ... حمایت نمایید !

سمانه 1391/04/05 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام آقای علی آقا که بالا نظر دادید
این چندمین باره که نظرات شما رو میخونم
و این بار دیگه نمی تونم سکوت کنم. شکی نیست که نوشته های نگارنده قابل نقد اند ولی متاسفانه شما ثابت کردید که صلاحیت نقادی ندارید
بهتره یا لحنتون رو تغییر بدید و یا پرهیز کنید از این کار . هرچند که شما به عنوان یک شهروند حق آزادی بیان داریدٰ اما شما پا رو فراتر گذاشته و به شخص اهانت میکنید.
به نگارنده توصیه میشه نظرات شما رو درج نکنند.
با تشکر
شهروند

سلام
عیب رندان مکن ای عاقل پاکیزه سرشب/که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

علی 1391/04/02 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.

اولاً چرا نظر قبلی رو تأیید نکردی تا امت مسلمان بدانند به چه زیبایی افشایت کردم !
کم به مسؤلان گیر دادی که حالا می خوای به معلمین عزیزتر از جان ما توهین کنی ؟ احتمالاً معلم به این خاطر بهت گیر داد که کفشت بند نداره ! بد کاری کرد دلسوزی کرد ! اصلاً معلم جماعت غیر از دلسوزی کار دیگری نداره . تو با این قیافه ریزه میزه اول نظری کفشت اونقدری بود ؟ تو همین الانشم شماره پات به زور 41 میشه ! اون عکس که من دادم بچه های سایبری با دوربین های دید در شب زیرشو به دقت نگاه کردن و کشف کردن که شماره اش 43 است ! دیدی بازم افشا شدی ؟ بعدشم اون کفش توی عکس که تازه و پانزده است !
از همه بدتر این که دروغ میگی که تو کلاس اول نظری اونم رشته تجربی یا ریاضی اونم اون موقع 50 نفر نشسته بودند !!! مدرسه کجا میرفتی ؟ احتمالاً شهید کوزه گر ، اونجا هر کلاسش به زور 30 نفر هم نمی شدن !

نظر شمشادی 1391/04/02 ساعت 12:49 ب.ظ http://nazar52.blogfa.com

سلام
دستت درد نکنه
یادش بخیر
کتانی های آنچنانی
از کیف مدرسه خبری نبود و با مشمع و کش کتابها را می بستیم و ...
خلاصه

نوجوون اوخر دهه شصت 1391/04/01 ساعت 06:59 ب.ظ

مرا ببخش ای استوک قشنگ...چه لگدی میزدیم با تو بر توپهای پلاستیکی..اونم از نوع دوللا !...

ویکی 1391/04/01 ساعت 12:38 ب.ظ

یادش بخیر این تازه با کلاسش بود

حسن 1391/04/01 ساعت 01:48 ق.ظ

وای به حال شما که فقط ادعا داری

دوقلو ها 1391/03/31 ساعت 11:52 ب.ظ http://www.negarin.blogsky.com

واقعا؟؟
عجب نامردی بود
البته همه ی معلما اینطوری نیستن
به ماهم سر بزنید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.