پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

چرا پوزخند می زنم؟

مدت هاست که قلم در آغوش دستانم قرار نگرفت و رقبتی برای نگاشتن در خود ندیدم ،ولی به واسطه نشست خبرنگاران با امام جمعه شهرستان رامسر و مورد پرسش واقع شدن نام پوزخند برای وبلاگم که چرا انتخاب پوزخند؟، حال طرح این موضوع  را بهانه ای قرار دادم تا سطوری بنگارم و آن را در رسانه مجازی برای تنویر افکار عمومی قرار دهم.


چیزی حدود یک سال و نیم از تولد وبلاگم می گذرد و چه بسا مطالبی را در این خلوتگاه قرار دادم که باعث شد تلنگری هر چند اندک و آن هم به صرف حل پاره ای از مشکلات این شهر بلازده و یتیم، زده باشم تا شاید اگر نتوانستم سنگ بزرگ نارسائی های موجود را تکانی دهم، سنگی دیگر بر روی آن بگذارم و فقط پوزخند بزنم.

براستی چرا پوزخند؟ چرا وبلاگم را پوزخند نام نهادم؟ این سؤالی بود که توسط امام جمعه شهرستان از نگارنده پرسیده شد و باعث شد دیوار افکارم به ناگاه در گودال این پرسش فرو ریزد. شاید اینگونه برداشت شود که پوزخند در معنی، به سخره گرفتن تمام کارهاست که توسط این "کوچکترین" نگاشته می شود، که باید گفت که بسیار سطحی مطرح می شود زیرا با دقت و کنکاش در یادداشت ها، به سرعت به این نقیصه پی خواهیم برد.

"پوزخند" نه تنها لبخند تلخناکی است از وضعیت موجود، بلکه نیم نگاهی به گذشته و چشم انداز آینده نیز دارد. تلخ لبخندی که شاید تنها کسانی می توانند آن را درک کنند که از کاستی ها رنج می برند و برآمده از خانواده ای باشند که جز پوزخند فقارت چیزی از جامعه نصیبشان نشده باشد. شاید هم گروهی دیگر که خود را لایق حل مشکلات موجود می دانند ولی جایگاهی برایشان تعریف نشده است. بله، می توان وبلاگ را "قهقهه مستانه" نامید، در صورتی که چشم از واقعیت های جامعه فروبست و تنها در فکر اداره زندگی خود بود. می توان آن را "جامعه آرمانی" نامید در صورتی که عدم اتحاد و یکدلی برای برون رفت از مصائب را ندید و فارغ از هیاهو برای انسجام ،فقط زیست و آرمانی اندیشید. حتی می توان "عروس شهرهای ایران" نامید در حالی که گذرت به کمربند ساحلی نیفتد و به تابلوی ملک خصوصی در جاده ترانزیتی مواجه نشوید و فقط با القاب خواهرخواندگی و برادرخواندگی!!! خود را مشغول ساخت.

اصلا می توان وبلاگ را "خبرنگار تیزبین" نامید، در صورتیکه بتوانی گزارشی از دزدیده شدن کابل های برق در ایام محرم در شهرهای شهرستان بیان نمود، در حالی که مردم در حال عزاداری شهادت امام حسین و یارانش در مساجد مشغولند و یا ...

اما من فارغ از تمام این نگاهها، آن را پوزخند نامیدم چون دیدم رئیس اداره ای برای مواجه نشدن با ارباب رجوع پشت درب اتاقش که ساعت ها به انتظار نشسته بود، از درب پشتی خارج شد.

پوزخند نامیدم چون در یادداشتی خواندم پس از چهار سال تأسیس دفتر طلاق زرتشتیان در یزد، فقط 6 طلاق ثبت شده است.

پوزخند نامیدم چون همشهریم در پی یافتن یک لقمه حلال از صبح تا شب خود را به آب و آتش می زند در حالی که مسئول شهرم به جرم اختلاس بازداشت می شود.

پوزخند نامیدم چون خیّر شهرم برای کسب شهرت، چیز بخشید.

پوزخند نامیدم چون تملق را در سخنان مردم شهرم برای احیای حقوق خویش پررنگ دیدم.

پوزخند نامیدم چون دیوار بی اعتمادی را بلندتر از تصورم دیدم.

پوزخند نامیدم چون صبحگاهان میدان های شهرم را پر از کارگران با وضعیت های اسفناک در حال چانه زنی برای تفاهم کمترین حقوق با صاحب کاران سنگدل مشاهده کردم.

پوزخند نامیدم چون خیابان های شهر توریستی ام را شبیه خیابان های درشکه رانی قرن 19 میلادی یافتم.

پوزخند نامیدم، چون . . .

مخاطب عزیز!

آیا شما هم به جای من بودید پوزخند نمی زدید؟!؟!؟!


نظرات 7 + ارسال نظر
محمد ولی تکاسی 1390/09/24 ساعت 12:49 ب.ظ http://mw1.blogfa.com

با سلام
زیاد به دنبال نام نباشید به دنبال نانی برای رامسری ها باشید ان شاءالله از این گونه مطالب که زیاد گفته شده و گفته خواهد شد، آبی گرم شود.

با تشکر از مطالب خوب شما
تکاسی

میثم 1390/09/23 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام
مطلب خوبی بود باید زهر خنده ای زد و رفت........

سلام
مطلب زیبائی بود

در مورد پیام آخر ؛ یکی از نویسندگان رامسری وبلاگی به نام تلنگر دارد
در ضمن به جای پیشنهاد تغییر نام وبلاگ ایشون یه وبلاگ به همین نام بزنند

اهل رامسر 1390/09/21 ساعت 05:30 ب.ظ

جناب بهرامی -خبرنگار تیزبین و جوان رامسری
با سلام و ازوی موفقیت برای شما
در توجیه و تبین نام وبلاگ وزینتان - پوزخند- که با توجه به اهداف مطروحه تان انتخاب شایسته ای است از کلمه تلنگر استفاده نمودید.اما من در پاسخ به سوال اخر مطلبتان حتما از کلمه تلنگر -باتوجه به اهداف یادشده -استفاده می نمودم تا جای سوالی برای دیگران نباشد.

یک شنبه 1390/09/20 ساعت 09:09 ب.ظ

از اینکه مورد لطف امام جمعه محترم قرار گرفته اید خیلی خوشحالم ...
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی

قانا 1390/09/20 ساعت 03:36 ب.ظ

خیلی عالیه من که هروقت میرم تواینترنت محاله که توسایت شما نرم دستت درد نکنه واقعا عالیه

شایان 1390/09/20 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام
باید به همه مشکلات وهمه آنهای که این مشکلات را حل نمی کنند و مردم را سرکار گذاشته اند پوزخند زد.
بنابراین مسولان شهر اینقدر از کارهای که نکرده اند دم نزنند تا پوزخند زده نشود.
مثل فرودگاه 8 سال است مردم سرکارند آخرش میشود فرودگاه بلا استفاده
اتوبان دوطبقه؟؟!!!
آب رامسر سد میجران تصفیه خانه؟!!
هتل سماموس؟؟!!
جاده وکمربند دریایی؟؟!!
شهرگردشگری ببخشید نمونه گردشگری؟؟!!
کنوانسیون تالابها البته ساختمانش؟؟!!
باغات رامسر؟؟!!
ساختمان چشم انداز رامسر؟!!
و...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.