پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

کدام حاجی کدام آقا !!!

همه  حرفها را بشنوید و از بهترینشان تبعیت کنید.

مدتی پیش بود که بدنبال کتاب "حاج آقا " صادق هدایت می گشتم. به یکی از کتابخانه های شهرستان رجوع کردم اما کتابدار جواب منفی داد و گفت کتاب مورد نظرموجود نمی باشد ، به کتابخانه های دیگر رجوع کردم و متوجه شدم مدتی پیشتر این کتاب به همراه  بعضی از کتب دیگر از سطح کتابخانه های کشور جمع آوری شده است. کتابهایی که یا نویسنده شان در داخل ایران حضور ندارند و یا عنوان کتابها با تفکرات مسئولین وزارت ارشاد سازگارنیست. ولی به راستی چرا این کتابها از سطح کتابخانه های کشور جمع آوری شد، سوالی است که پاسخ آنرا با خواندن قسمتهای از کتاب حاج آقای صادق هدایت  دست پیدا خواهیم کرد.

حاجی ابوتراب در ماه ذیحجه، شب عید قربان حاجی و حاجی زاده به دنیا آمد.اگر چه 89سال از عمرش می گذشت و یادگار زمان ناصر الدین شاه بود اما نسبت به سنش شکسته بود... پدرش حاجی مشدی فیض الله بود که در بازارچه زعفران دکان تنباکو فروشی داشت. سال قحطی کلی مال حلال و حرام را زیر و رو کرد و پشت خودش را محکم کرد... یعنی تنباکوی تحریم شده را به قیمت ارزان می خرید و به قیمت گران می فروخت... تمام ارث حاجی فیض الله به پسر یکدانه اش ،ابوتراب رسید که حاجی بدنیا آمد... (حاجی ابوتراب)از وقتی که وارد سیاست شده بود، مرتب روزنامه را به پسر کوچکش کیومرث که از مدرسه بر می گشت می داد و او هم با صدای دورگه تکلیف شده اش روزنامه می خواند و حاجی به حالت پرمعنی سرش را می جنباند ، مثل اینکه در میان خط ها هم رموزی کشف می کرد که هر کس نمی توانست بفهمد...هر چند که حاجی از دست دنیا گله مند بود و خودش را به شغال مردگی می زد و ورد زبانش بود که"عهد و زمانه بر گشته و دوره آخر زمانه". چون همسایه ، خانه خودش را به قیمتی که حاجی مشتری بود نفروخته بود یا کوچه برای اتومبیل او تنگ بود و یا ...

اما موضوع زنهایش جدی بود.بیلان زندگی زناشویی حاجی عبارت بود از 6 زن طلاق گرفته و 4 زن که سرشان را خورده بودند و 7 زن دیگر که در قید حیات بودند و اهل بیت او را تشکیل می دادند...اما جاجی در مقابل زن بی طاقت می شد. با وجودیکه اندرون خانه اش پر از صیغه و عقدی بود،هر وقت زنی را می دید طرف توجه او واقع می شد...حاجی به مذهب هم معتقد بود .اگر چه با خودش می گفت کی از آن دنیا بر گشته؟ اگر راست باشه. و مثل عقاید سیاسی اش به آندنیا هم اعتقاد محکمی نداشت. مگر با پول نمی شود حج و نماز و روزه را خرید؟ پس هرکس پول داشت دو دنیا رو هم داشت...ماه رمضان به بهانه کسالت روزه را می خورد ، اما جلوی مردم تسبیح می انداخت و استغفار می فرستاد و در مناقب روزه سخرانی می کرد...ظاهرا بهمه رنگ در می آمد و حرفهای ضد و نقیضی میزد، برای اینکه به قول خودش از نان خوردن نیفتد. چون حاجی معتقد بود زندگی یعنی تقلب، دروغ ، تزویر، پشت هم اندازی و کلاه برداری. زیرا جامعه ی او روی این اصول درست شده بود...اعتقاد و مذهب و اخلاق و این حرفها همه دکانداریست. اما باید تقیه کرد،چون در نظر عوام مهمه ...

همانطوری که باستان شناس در مقابل آثار کهن به دیده احترام می نگرد، مردم هم به ریخت و هیکل و افکار حاجی آقا که مظهر دوره ی ارزانی و قلدری بود احترام می گذاشتند. حاجی آقا به نظرشان مردی درستکار و متدین و آبرومند و اغلب پشت سرش شنیده می شد"حاجی نگو فرشته بگو". (حاجی می گفت)تا موقعیکه مردم سر به گریبان آندنیا و شکیات و سهویات نباشند در این دنیا مطیع نخواهند ماند....اگر مردم را از عقوبت آندنیا نترسانیم و در این دنیا از سرنیزه و مشت و توسری نترسانیم فردا کلاهمان پس معرکه است.... اگر عمله روزی 10 ساعت کار میکنه و جان میکنه و به نان شب محتاجه و من انبار قالیم تا طاق چیده شده باید معتقد باشه که تقدیر این بوده... مردم باید گشنه و محتاج و خرافی بمانند تا مطیع باشند . وظیفه ی ماست که مردم را احمق نگه داریم تا سر بگریبان خودشان باشند و تو سر هم بزنند... عجالتا جامعه گاو شیرده ماست و دنیا به کام ما میچرخه... ما نمی خواهیم که شما بروید و نماز و روزه مردم را درست کنید. بر عکس ما می خواهیم که به اسم مذهب ، آداب و رسوم قدیم را رواج دهیم .ما به اشخاص متعصب سینه زن و شاخ حسینی و خوش باور احتیاج داریم و نه دیندار مسلمان... باید کاری کرد که برزگر و دهقان خودش را محتاج من و شما بدانه و شکرگزار باشد. برای اینکه ما به مقصود برسیم باید او ناخوش و گشنه و بی سواد و شکرگزار باشه و حق خودش را از ما گدایی کنه... اما فراموش نکنید که ظاهرا برای مردم باید اظهار همدردی و دلسوزی کرد ، چون امروز مد شده ،اما در باطن باید پدرشان را در آورد. یک حرفهایی که مد شده و این حربه ماست... حالا صلاحه که اقدامات رضاخان را پیرهن عثمان کنیم و به او فحش بدیم و ناسزا بگیم ، برای این که بهتر به مقصود برسیم...عوض شدن جامعه یعنی مرگ ما و امثال ما. پس وظیفه شما رواج قمه زنی ، سینه زنی، بافور خونه ، جن گیری، روضه خوانی، تشویق آخوند و نطق و موعظه بر ضد حجابه... چادر نماز و چادر سیاه و عمامه را بین مردم تشویق و در صورت لزوم توزیع کنید.

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام
اهلش اگه بخوان همه چی رو پیدا می کنن


اونور هم همین طوره












هیچ کجای عالم ازادی دیده نمیشه
فقط اونا لباس کم تر می پوشن
ولی به راحتی مجوز می گیرن ما نمی گیریم












این زمینی که من می بینم هر چقدر اب بدی بازم خشکه بابا ماسه ایه اب نفوذ می کنه


یه بمب اتم گنده کار جهانو راحت میکنه مشکل دنیا همین گربه ی خسیسه

رامسرنیوز 1389/06/07 ساعت 12:44 ق.ظ http://ramsarnews.blogsky.com

سلام
مطلب جالبی بود و ما در رامسرنیوز کار کردیم.
اگر برای شما امکان دارد عکسی از خودتان برای استفاده هنگام درج مطالبتان برای ما ارسال فرمایید.
سلامت و پیروز باشید.

با سلام

سفر اعضای شورای شهر رامسر به ژاپن در

http://seyyed-kamal.blogfa.com/

moh3en 1389/06/03 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.30tfun.com

salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.